بیش از 35 سال با افسانه شاهزاده ایرانی (Prince of Persia)

More than 35 years with the Iranian prince

یکی از پرطرفدارترین بازی های ویدویی بدون شک ساخته متفاوت و زیبای یوبی سافت است که البته در جدیدترین قسمت بسیار متفاوت و عجیب ظاهر شد. این بازی برای نسل های مختلف گیمرها همواره متفاوت بوده است و گیمرهای قدیمی مسلماً درک عمیق تری نسبت به فراز و نشیب های آن خواهند داشت. در این قسمت از دیجیالیک با ما همراه باشید تا شما را با بیش از 35 سال با افسانه شاهزاده ایرانی (Prince of Persia) بیشتر آشنا کنیم.

همیشه وقتی که صحبت از واقع گرایانه بودنِ بی سابقه در عصر بازی های دو بعدی، اوج حضور قدرتمند در عصر پلتفرم های سه بعدی و حتی پیشگام بودن در عناوین موبایل می شود باید پرنس آف پرشیا را به عنوان نماینده ای قدرتمند از بازی های این حوزه معرفی کرد. فرنچایزی که تولدش در 1989 اتفاق افتاد. یعنی زمانی که حتی اگر در آن دهه هم به دنیا آمده باشید باز هم به احتمال زیاد موفق به تجربه این عنوان نشده اید.

اما در هر صورت باید این مهم را بدانید که مطلب پیش رو یکی دیگر از معرفی و بررسی هاییست که درباره فرنچایزهای شاهکار تاریخِ بازی های ویدیویی صورت می گیرد. فرنچایز شاهزاده ایرانی که آخرین قسمت اصلیِ آن در سال 2024 و با نام The Lost Crown و اینبار هم توسط یوبی سافت توسعه یافت. نسخه ای که اینبار همه هواداران قدیمی را متعجب ساخته و برخی از آنها را از یوبی سافت متنفر کرد.

بیش از 35 سال با افسانه شاهزاده ایرانی (Prince of Persia)

تولد یک افسانه پارسی

تاریخچه بازی شاهزاده ایرانی

اما تعداد زیادی از مخاطبین به واسطه داستان زیبا و گیم پلیِ پلتفرمینگ و مهم تر از همه پشتیبانی از زبان پارسی که برای اولین بار در این مجموعه اتفاق میفتاد آن را مورد تحسین قرار دادند. با این حال نباید این واقعیت را انکار کرد که پرنسس ایرانی تغییر کرده و آن چیزی نبود که طرفدارانش از آن انتظار داشتند. اما اجازه دهید به این مسئله در جای مناسب خودش بپردازیم و اکنون به سال 1985 سفر کنیم. سالی که Apple 2 پلتفرم غالب بازی های ویدوییِ خانگی به حساب می آمد.

در آن سال «جردن مکنر» شروع به انجام پروژه ای به نام Prince of Persia کرد. این بازی یک ژانر جدید به بازی های ویدیویی اضافه کرد. ژانری به نام پلتفرم های سینمایی که در آن شخصیت ها به صورت واقع گرایانه واکنش نشان داده و با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند. برای طراحی چنین تصاویری، مکنر الهامات قابل توجهی از فیلم های سینمایی شمشیرزنی آن دوران مثل «ماجراهای رابین هود 1938» گرفت.

همچنین فارغ از شکل مبارزات و اجتناب از تله ها محیط، دارای عناصر جدیدی مثل کاشی های متحرک بود که اگر بر روی آنها قدم می گذاشتید قابلیت جابجایی و حتی غیب شدن داشتند. با چنین شرایطی بالاخره این بازی توسط Broderbund در سال 1989 منتشر شد. این بازی 12 مرحله داشت و داستان آن به قبل از علاءالدینِ دیزنی باز می گشت. شما با کنترل شخصیتی به نام کاراکر باید با وزیری به نام جعفر برای نجات شاهزاده خانمی مبارزه کرده و او را شکست می دادید. در این مسیر باید از یک سری سیاهچاله عبور می کردید که این قضیه چالش برانگیز بود.

با اینکه برای طراحی این بازی از حرکات واقع گرایانه ای استفاده می شد و حتی مکنر از برادر خود برای نوع حرکت شخصیت بازی فیلم گرفت و در نهایت الگوبرداری کرد اما این بازی در ابتدا موفق ظاهر نشد و به نوعی شکست تجاری محسوب می شد. شاید یکی از دلایل مهم در این شکست این بود که اپل 2 تنها از چهار رنگ پشتیبانی می کرد و صدای گوش خراشی هم داشت. ولی نکته مهم این است که برعکسِ فروش پایینِ بازی در ابتدا اما در نهایت فروش موفقی را تجربه کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

در سالهای بعد این بازی به پلتفرم های گیمنیگ دیگری همچون گیم بوی، اپل مکینتاش، نینتندو و سگا جنسیس و تعدادی دیگر از کنسول های بازی عرضه شد و توانست گرافیک و صدای بهبود یافته ای را بر روی برخی از پلتفرم ها ارائه دهد. همه این دستگاه ها باعث فروش 2 میلیون نسخه ای بازی شده و سود تجاری خوبی را نصیب سازندگان کردند.

دنباله ای برای این بازی به نام سایه و شعله در سال 1993 برای سیستم عامل DOS عرضه و مجدداً توسط Broderbund منتشر شد. اینبار مکنر در کل عملیات ساخت بازی مشارکت نداشت. محیط های بازی متنوع تر شده بودند و جریان صوتی حرفه ای تری بکار گرفته شده بود.

مثل نسخه پیشین این قسمت هم به گونه ای توسعه داده شد که بازی در طی 75 دقیقه قابل انجام بود. با اینکه مکنر در ابتدا نبردهای بازی را به گونه ای طراحی کرده بود که فقط 2 دشمن در برابر شخصیت بازی قرار می گرفت اما اینبار شما همزمان می توانستید 4 دشمن را در مقابل خود ببینید. با این حال دشمنان کمی ضعیف تر از قبل بودند.

شاهزاده ایرانی سه بعدی

شاهزاده ایرانی سه بعدی

بعد از گذشت 10 سال از نسخه اول، بِرادربوند تصمیم به ساخت نسخه سه بعدی شاهزاده ایران گرفت و قرار شد این بازی را به واسطه بهره گیری از سخت افزار جدید در آن دوران به نام Prince of Persia 3D منتشر کند و قرار بود که مکنر به عنوان مشاور توسعه به این پروژه خدمت کند. اما در اواخرِ همان سال، آنها با انتشار بازی Tomb Raider کمی از این تصمیم فاصله گرفتند.

در واقع بازی تامب رایدر تجسمی از نسخه 3 بعدی شاهزاده ایرانی بود. تامب رایدر دارای پازل های پیچیده تری بود و در این بازی اسلحه به جای شمشیر حکمرانی می کرد. لارا کرافت ماجراجو هم به عنوان قهرمان اصلی در این بازی نقش آفرینی می کرد. ظرف یک سال لارا کرافت با فروش 2.5 میلیون نسخه به قهرمان زن بازی های ویدیویی تبدیل شد.

خلاصه در طول توسعه بازی، برادربوند توسط کمپانی TCL و آن هم به نوبه خود توسط Mattel خریداری شد. مالک جدید اصرار به انتشار قسمت جدید شاهزاده ایرانی در اواخر سال 1999 و درست قبل از انتشار چهارمین نسخه از تامب رایدر داشت. لارا کرافت در طی همین چند سال مشغول حکومت بر بازی های ماجرایی بود. مالک جدید به حدی در انتشار نسخه Prince of Persia 3D عجله کرد که منجر به انتشار نسخه خرده فروشی و دارای باگ از این بازی شد. البته در هفته های بعد وصله های متعددی برای آن ارائه گردید و مشکلات ریز و درشتش برطرف شد.

با این وجود این مسئله پایدار نبود و نتوانست به صورت ریشه ای مشکلات را حل کند. ضمن اینکه هر چیزی که این پرنس آف پرشیای سه بعدی ارائه می کرد قبلا توسط تامب رایدر به بهترین شکل ممکن انجام شده بود. یکی از رایج ترین مشکلات این بازی سیستم کنترلی بود که برای بازی در چنین سطحی بسیار کند عمل می کرد. صحنه های متحرک ضعیف بود و زوایای دوربین تله ها را با وقفه نمایش می داد.

یک سال بعد یک پورت جدید با نام «شاهزاده ایرانی: شبهای عربی» برای سگا دریمکست عرضه شد که سسیتم ذخیره داروهای شفابخش به عنوان یک آیتم جدید به آن اضافه شده بود. همچنین در این نسخه از بازی دو مرحله که شامل بیشترین انتقادها بودند حذف شد. اما چیزی که برای بازیکن واقعاً ناامید کننده جلوه می کرد سیستم ذخیره بازی بود که فقط در نقاطی کمیاب و مخفی قابل استفاده بودند. بعد از این، نسخه پلی استیشن سونی هم معرفی شد اما به دلایل مختلفی در نهایت رد شد. این مسئله احتمالا به دلیل نیاز به تغییرات گرافیکی گسترده در بازی بود.

سرنوشت این بازی از سال 2001 متفاوت تر از همیشه شد. در این سال یوبی سافت امتیاز بازی را که قبلا متعلق به TCL بود خریداری کرد و تصمیم گرفت که یک نسخه جدید از بازی Prince of Persia را برای نسل جدید کنسول های آن دوران توسعه دهد. وقتی که یوبی سافت نقشه راه این پروژه را به مکنر نمایش داد مکنر نتوانست جلوی خودش را برای ورود دوباره به این پروژه بگیرد و پس از این نمایش جذاب، او به عنوان طراح و نویسنده قسمت جدید مجدداً وارد میدان شد.

یک نسخه جدید برای موبایل با نام Prince of Persia: Harem Adventures توسعه داده شد. نسخه اول بدون دشمن و تک رنگ بود. اما این نسخه از بازی نقش و تاثیر بسزایی را در مسیر معرفی موبایل به عنوان یک پلتفرم بازی ایفا کرد. آنها با موفقیت نسخه های کلاسیک بازی شاهزاده ایرانی را بازسازی کردند.

دوران طلایی

بازی شاهزاده ایرانی شن های زمان

اواخر سال 2003 را می توان شروع موفقیت بازی شاهزاده ایرانی دانست. چرا که عنوان Prince of Persia: The Sands of Time (شن های زمان) برای پلی استیشن 2، ایکس باکس مایکروسافت، نینتندو گیم کیوب و ویندوز توسط یوبی سافت منتشر شد. این نسخه موفق عمل کرد و تا پایان سال موفق به فروش 2 میلیون واحد شد که این یک پیروزی تجاری برای یوبی سافت محسوب می شد.

بازی جدید یک شاهزاده بی نام را به تصویر می کشید. او یک پسر سلطان بود. گیم پلی این بازی چیزی فراتر از زمان خود را به نمایش می گذاشت. شاهزاده در این بازی می توانست از دیوارها بالا برود یا از روی آنها بدود. دور تیرک های افقی تاب خورده یا با پریدن بین دو دیوار از آنها بالا برود.

این بازی یکی از چشمگیرترین بازی های زمان خود بود و با وجود اینکه تلاشی برای واقع گرایانه بودن آن صورت نگرفته بود اما حتی تا همین حالا هم یکی از بهترین و واقعی ترین گیم پلی ها را در میان بازی ها دارد. نکته جالب این بود که مراحل بدون صفحات بارگذاری به هم پیوسته بود. با این وجود هنوز هم به صورت خطی قابل انجام بودند.

حالا دیگر شاهزاده پارسی به عنوان یک رقیب جدی برای تامب رایدر نام خود را در میان گیمرها به ثبت رسانده بود. با اینکه عنوان Tomb Raider: The Angel of Darkness (فرشته تاریکی) در همان سال منتشر شد اما شاهزاده ایرانی با ویژگی های جذابی مثل به عقب کشیدن زمان تا 10 ثانیه و سیستم کنترلی مدرن و همه جانبه و روان بیشتر از همیشه مخاطب را جذب می کرد.

مبارزات بازی ساده و چالش برنگیز و در عین حال از نظر بصری جذاب بود. شاهزاده می توانست از روی دشمنان بالا رفته و از پشت به آنها حمله کند. همچنین می توانست دشمنان را به راحتی به تلی از خاک و شن تبدیل کند. سیستم سلامتی مدرن با استفاده از معجون های شفابخش هم در نوع خود دیدنی بود. طراحی نسخه موبایل به واسطه سیستم کنترلیِ دارای جزئیات و مکانیک نسبتاً پویا طرفداران زیادی پیدا کرد.

در نسخه گیم بوی این جذابیت ها کمرنگ به نظر می رسید. چرا که این کنسول محدودیت هایی را برای بهره مندی از ظرفیت کلی شاهزاده ایرانی اعمال می کرد و بازی را تقریباً مشابه عنوان علاءالدین کنسول جنسیس کرده بود که یک دهه قبل عرضه شد.

ورود شاهزاده ایرانی به هالیوود

فیلم هالیوودی شاهزاده ایرانی

اوایل سال 2004 بود که مکنر اقدام به نوشتن فیلمنامه شن های زمان به عنوان یک فیلم سینمایی نمود. این در حالی بود که بقیه تیم بر روی عرضه نسخه ای جدید از بازی شاهزاده ایرانی برای کنسول های نسل بعد با جدیت کار می کردند. همزمان تیم جدیدی در یوبی سافت مونترال مشغول ساخت ادامه The Sand of Time به عنوان یک دنباله مستقیم بودند.

بالاخره Prince of Persia: Warrior Within در اواخر همان سال منتشر شد. تلاش سازندگان برای جذب مخاطبان بیشتر با ایجاد بافت های گرافیکی قدرتمند و استفاده از موسیقی هوی متال، عناصر خونین و نفرین های سیاه در کنار استفاده از شخصیت زن مشهود بود. رابین اتکین داونز در این قسمت به عنوان صداپیشه قهرمان بازی جایگزین یوری لونتال شد. با اینکه در این بازی از بافت های گرافیکی دقیقی برای واقع گرایانه تر شدن بازی استفاده شده بود اما نمایش آن بر روی نمایشگرهای مدرن، قدیمی و گاهاً مات به نظر می رسید.

جنگجوی درون، تا آن لحظه پیشرفته ترین سیستم کنترلی را داشت. چه در نوع حرکت و چه در سیستم مبارزات قابلیت اجرا به ده ها شکل ممکن وجود داشت. به جای تبدیل دشمنان به شن، شاهزاده می توانست آنها را بر روی شانه اش پرتاب کند، سلاح آنها را بردارد و به سمتشان پرتاب کند. بر روی دیوارها جلو و عقب برود و از طریق پرتال بین گذشته و حال سفر کند. به طور کلی مکانیک بازی تا حد زیادی از شن های زمان جذاب تر شده بود. این بازی نظرهای مثبت تر و البته متفاوت تری را نسبت به نسخه های پیشین خود کسب کرد.

با اینکه این بازی نسخه گیم بوی ادوِنچر نداشت اما تنها در یک ماه 1.9 میلیون واحد فروخت و یک سال بعد یک نسخه با نام Prince of Persia: Revelations برای PSP منتشر شد که اقتباسی دَرخور اما معیوب بود. این قسمت تنها عنوان سه بعدی در سری اصلی فرنچایز بود که برای iOS عرضه شد. هر چند که بازخوردهای لمسی نمی توانستند مثل کنترلرهای پلتفرم های دیگر عمل کنند اما برای مخاطبین آی او اس خبر فوق العاده ای محسوب می شد.

در اواخر دوره توسعه Warrior Whitin که یوبی سافتِ کازابلانکا پروژه عنوان جدید شاهزاده ایران به نام Prince of Persia: Kindred Blades را استارت زد. توسعه دهندگان اینگونه اطلاع رسانی کرده بودند که این بازی باید دارای طراحی جهان باز و توانایی تجلی رفتار قهرمان بازی به شاهزاده تاریکی را داشته باشد. بنابراین قهرمان بازی باید از قدرت تاریک خود برای نابودی استفاده می کرد. همچنین قرار بود که تصمیم گیری درون بازی بر پایان بازی تاثیرگذار باشد. با این حال در اوایل سال 2005 توسعه این بازی کنار گذاشته شد و ادامه روند توسعه آن به مونترال سپرده شد.

در تعطیلات آن سال (دو تاج و تخت) Prince of Persia: The Two Thrones منتشر شد. این نسخه مشخصاً تلاشی برای به تصویر کشیدن ساختار و داستان نسخه شن های زمان بود. خبر خوب این است که لوونتال برای صداپیشگی شاهزاده بازگشت. شاهزاده تاریکی به عنوان شخصیت اصلی باقی ماند اما بازیکنان، دیگر انتخابی برای تغییر زمان نداشتند.

مسابقات ارابه و کشتارهای مخفیانه ویژگی های جدیدی بود که ساختار بازی را تحت تاثیر قرار می داد. از آنجایی که زمان بازی بیش از 9 ماه در مونترال به طول انجامید اِلمان های بیشتری هم به بازی اضافه شده بود. از دشمنان زیاد و متنوع گرفته تا محیط طولانی و سکوهای پرشی که البته قرار گیری غیرواقعی آنها منطق درونی بازی را تا حدودی به خطر می انداخت.

نسخه دو تاج و تخت با وجود مشکلات پراکنده ای که داشت اما به اندازه جنگجوی درون مورد تحسین قرار گرفت و حتی بازخوردهای منفی کمتری هم دریافت کرد. اما این مسائل باعث فروش بیشتر نسبت به نسخه پیشین نشد و در یک ماه موفق به فروش 1.5 میلیون واحد شد.

بازی Prince of Persia: Rival Swords

در سال 2007 نسخه Prince of Persia: Rival Swords که یک پورت جدید بود به نینتندو وی و پی اس پی منتقل شد. سازندگان در این بازی درس های از Revelation آموخته بودند و نسخه PSP چند نفره را به سری اصلی مسابقات اَرابه رانی اضافه کرده بودند. عجیب ترین مورد اضافه شده به این فرنچایز این بود که انتشار نسخه Battles of Prince of Persia برای نینتندو دی اس رخ داد. یک عنوان با گیم پلی ضعیف و ایستا با ویژگی هایی مشابه بازی های کارتی که به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت. با این وجود تعداد مخاطبینی که از این نسخه لذت بردند هم کم نبود.

این مجموعه با Prince of Persia Classic در بازار دیگری در سال 2007 برای ایکس باکس 360 پیشتاز شد. سرویس آرکید در ایکس باکس لایو موجود شد. این در حالیست که در آن زمان بازی های Triple-A بر روی کنسول ها قابل دانلود بودند. گرافیک و طراحی شخصیت اصلی بازی از روی شاهزاده شن های زمان برداشت شده بود و اصل بازی به نوعی بازسازی نسخه اصلی شاهزاده ایرانی بود. در واقع گیم پلی متفاوت بود اما مراحل مشابه نسخه اورجینال بود.

شاهزاده قادر بود بر روی دیوار حرکت کند. برای عبور از تله های میان مسیر به عقب و جلو بغلتد. کاشی های روی زمین به وضوح برای دویدن و گام نهادن جهت حل پازل ها کاملا مشخص بود. سیستم مبارزه دارای دکمه های جداگانه برای ضربه و دفاع بود. این بازی بعداً به PS3 و موبایل منتقل شد و به عنوان جایگزین Prince of Persia Retro قرار گرفت. شاهزاده ایرانی رترو یک پورت مستقیم برای مکینتاش بود که بازخورد لمسی تعریفی جهت انجام آن وجود نداشت.

تغییر چهره شاهزاده به قاتل مخفی: اساسینز کرید

تیم سازنده ی شن های زمان در طول این سال ها بر روی پروژه ای دیگر از شاهزاده ایران بود که در یک جهان باز جریان داشته باشد. تغییر مسیر ساختار پروژه به یک محافظ شخصی که از جمعیت برای پنهان ماندن استفاده می کرد باعث شد که در سال 2006 عنوان Prince of Persia Assassins به Assassins Creed تبدیل شود. این تغییر مسیر باعث انقلابی شگرف در روند بازی های تیم سازنده شد. اساسینز کرید در سال بعد منتشر شد و تا سال 2009 تعداد 8 میلیون نسخه فروخت.

از این بازی به مدت یک دهه هر سال یک نسخه همراه با اسپین آف های مختلف عرضه شد. این عرضه های پیاپی باعث رشد تجاری خوبی شده و تا سال 2022 بیش از 200 میلیون نسخه از آن فروش رفت. حکومت اساسینز کرید در بین بازی های مخفی کاری غیرقابل انکار است و در سال های اخیر برای سازندگان بسیار سودآور بوده است.

با استفاده از نام شاهزاده ایران، این نام برای پروژه دیگری در دسترس بود. این بازی جدید به سادگی نام Prince of Persia را بر روی پروژه خود قرار داد و در سال 2008 منتشر شد. داستان درباره یک شکارچی گنج بود که نام شاهزاده را بر روی خود گذاشته بود و در مسیر ماجراجویی هایی که داشت پرنسس جوانی به نام الیکا او را همراهی می کرد.

این بازی بر خلاف اساسینز کرید یک عنوان رئالیسم نقاشی و آبرنگ گونه بود و زوایای دوربین آن از نزدیک قابل پیگیری بود. این عنوان جهان باز دارای مراحل مشابهی بوده و امکان پیشرفت بدون مرگ را برای شاهزاده فراهم می کرد. در واقع این جنبه منفی بازی بود به این شکل که پرنسس الیکا هر بار شاهزاده را از مرگ نجات می داد.

این بازی برای پی سی، پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 عرضه شد و طی یک ماه بیش از 2.2 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. با اینکه پایان داستان بازی بر خلاف تصمیم گیری های بازیکن شکل می گرفت اما نظرات عمدتاً مثبت و تا حدودی مختلط بود. برای این نسخه بسته الحاقی تکمیلی هم عرضه شد اما بر خلاف انتظار هیچ تلاشی برای تغییر پایان بازی انجام نداده و به قسمتی متفاوت از داستان متمرکز شده بود.

فقط یک دنباله استاندارد برای شاهزاده ایرانی و فقط برای نینتندو دی اس در همان زمان منتشر شد. به جز پایان بازی مابقی داستان شبیه قسمت پیشین بود. بایگزینی شخصیتی به نام زال به جای الیکا عمده ترین تغییر بازی بود. زال یک شعبده باز بود که با افزایش قدرتی که در طی انجام مراحل بدست می آورد به شاهزاده کمک می کرد و امکان دسترسی به مناطقی که قبلا دسترسی نداشت را فراهم می کرد.

این بازی نقدهای متفاوتی و منفی را دریافت کرد که عمده ترین دلیل را می توان شکایت افراد از این دانست که چطور عنوانی مثل شاهزاده ایران بر روی کنسولی با دکمه های فیزیکی باید انجام شود. برای این مسئله بازی به باد انتقاد گرفته شد. دویدن خودکار، دویدن و پریدن روی دیوار، بازی را شبیه یک عنوان هوشمند مدرن برای گوشی های هوشمند کرده بود. این طرح جدید شاهزاده ایران دیگر بر روی هیچ بازی دیگری اجرا نشد.

شاهزاده ایرانی: فیلم

بالاخره در سال 2010 انتظارها به سر آمد و فیلم شاهزاده ایرانی شن های زمان با درخشش بازیگر معروف هالیوود جیک جیلنهال و بازی زیبای جما آرترتون به همراه بن کینگزلی وارد سینماها شد. این فیلم روایتگر شاهزاده ای به نام دستان است که در عصر الموت و داستان های افسانه ای آن وارد زندگی شاهدخت الموت به نام تهمینه می شود.

در این فیلم بازی زیبای بن کینگزلی در نقش نظامِ وزیر قابل ستودن است. با اینکه فیلم Prince of Persia 2010 اقتباسی بسیار درخور از نسخه 2003 این بازی می باشد و عناصر زیبایی از پارکور و کنترل زمان در آن موج می زند اما نتوانست لقب شاهکار را برای خود به ارمغان بیاورد. با این حال یکی از به یاد ماندنی ترین آثار اقتباسی از بازی های ویدیویی است.

از نقاط ضعف این فیلم می توان به داستان نیمه رمانتیک آن اشاره کرد که نسبت به اشارات داستان به افسانه های مشرق زمین از ظرفیتی که داشت بی بهره بود و حتی می توان گفت توسعه ناقصی داشت. همچنین صحنه های اکشن طوری کات و نمایش داده شده بودند که با کمی دقت می توان متوجه شد که بازیگران اصلی بدلکاری های اکشن را انجام نداده اند. با این وجود با نگاهی به راتن تومیتوز و بازخوردهای نسبتاً مثبت شن های زمان 2010 می توان فهمید که این فیلم در زمان خود حداقل نظر گیمرها را به خود جلب کرده است.

فیلم شاهزاده ایرانی 2010 شن های زمان

فیلم شن های زمان با اینکه فروش 336 میلیون دلاری را در کارنامه خود ثبت کرد که نسبت به فروش 275 میلیون دلاری تامب رایدر 2001 به عنوان یک بازی اقتباسی پیروزی محسوب می شود اما نسبت به تورم سالیانه می توان این دو اثر را از لحاظ سود تجاری بسیار نزدیک دانست. از آنجایی که بودجه ساخت این فیلم حدود 200 میلیون دلار تخمین زده شد و می توان انتظار هزینه های بازاریابی را هم به آن افزود جای تعجبی نمی ماند که چرا دیزنی هرگز سفارش ساخت قسمت دیگری را برای آن ارائه نداد.

یوبی سافت در کنار این فیلم چهار بازی را عرضه کرد که کاملا با یکدیگر متفاوت بودند. اما همه آنها دارای کاور آرت و نام یکسانی بودند. این بازی ها دارای طرح کلی متفاوتی بودند. از لحاظ گیم پلی و کنترل هم متفاوت بودند. تنها وجه مشترک این بازی ها این است که همه آنها دنباله هایی برای نسخه شن های زمان محسوب می شدند. البته دنباله هایی برای بازی نه فیلم. ضمن اینکه یوری لونتال باز هم صدای شاهزاده را اجرا می کرد.

نسخه شاهزاده ایرانی: شن های فراموش شد (Prince of Persia: The Forgotten Sands) موفق به ارائه جزئیات گرافیکی بالایی در کنسول های ایکس باکس 360 و پلی استیشن 3 شد. این در حالیست که بسته الحاقی آن برای رایانه شخصی موفق به افزایش کیفیت بافت در حالت HD بود.

این بازی یکی از بهترین نسخه های شاهزاده ایرانی بود که داستانی عمیقی داشته و در واقع باید گفت منتخبی از بهترین ویژگی های نسخه های قبلی در قالب یک عنوان به حساب می آمد. در این بازی یخ زدایی و باز کردن آب از جمله توانایی های جذاب شخصیت بازی بوده و به طور کلی قابلیت های متفاوتی در آن نهادینه شده بود. شاهزاده قادر به این بود که آبشارها را به دیوارهای یخی تبدیل کند و برعکس.

مبارزه را می توان چالش برانگیزترین بخش این بازی دانست. نبردهایی جنجالی که بین شما و گروه های پرتعداد دشمنان عجیب و غریب جریان می گرفت و استقامت دشمنان به طور ویژه ای برایتان دردسرساز می شد و این نبردها می توانست در بهترین حالت دقایقی را از شما بگیرد. یکی از بهترین کارهایی که در برابر چنین دشمنان سرسختی می توانستید انجام دهید فقط و فقط لگد زدن به آنها به جهت انداختن سپرهایی بود که به شدت جلوی حملات شاهزاده را می گرفت.

با پیشرفت در بازی خواهید دید که عناصر تاکتیکی و دشمنانِ متفاوت اضافه خواهند شد و با از بین بردن تاکتیکی دشمنان می توانید امتیاز xp بیشتری به دست آورید که قدرت هایی مانند انجماد و سوزاندن دشمنان از جمله مهارت هایی است که قادر به بهره گیری از آنها خواهید بود. سیستم درمان از جمله منطقی ترین و پرکاربردترین ویژگی هاییست که در اختیارتان خواهد بود.

نسخه Wii در این قسمت به دلیل آسان تر بودن گزینه های قابل اجرا یک عنوان مناسب برای کودکان است. ضمن اینکه بهره گیری از قابلیت های جدیدِ گیم پلی مثل ایجاد گردباد سیستم پیشروی را جذاب کرده است. اما فقط این نیست. آویزان شدن به حلقه های شن و ایجاد حباب شنی و پازل های متنوع از ویژگی های دیگریست که در حالت 60 فریم این نسخه را زیباتر کرده است.

داستان از طریق مکالمات بین شاهزاده و یک همدم جن از جنس مونث و یک راوی مرموز روایت می شود. مبارزاتِ خسته کننده و نیاز نداشتنِ نبردها به یک استراتژی خاص توسط بازیکن، این بازی را کمی آزار دهنده کرده است. البته همین دشمنانی که ساده از بین می رفتند دارای ضربات سخت و سنگینی بوده و آسیب زیادی وارد می کردند.

نسخه پی اس پیِ بازی گوهری گرانبها بود اما توسعه دهندگان به قول معروف کار را جمع نکرده بودند. داستان به درستی در گیم پلی ادغام نشده و این مسئله برای بازیکنانی که متمرکز بر روایت پیشروی می کردند خیلی راضی کننده نبود. این در حالیست که گیم پلی بازی به خوبی با دکمه های محدود کنسول سازگار بود. قدرت شاهزاده به جای انجماد، در روح زمان تنیده بود و می توانست سرعت دشمنان را کم و زیاد کرده و از گردبادها ستون های متحرکی پدید بیاورد.

یکی از مشکلاتی که باعث انتقاد مخاطبین این بازی شد هدف گیری خودکار بود که باعث محدودیت در توالی اقدامات بازیکن می شد. اما واقعیت این است که اگر این ویژگی به عنوان بخشی از گیم پلی بازی توسط مخاطب پذیرفته شود از بازی لذت می برد. با این حال دشمنان به سادگی از میان برداشته می شوند. همچنین جمع آوری خاک و شن، تنوع حمله را بالاتر می برد.

بازی برای نیتنتدو دی اِس شباهت قابل توجهی با The Fallen King دارد. با وجود فقدان شخصیت دوم در بازی کنترل شاهزاده با قلم توجیهی ندارد. انیمیشن هایی اضافه شده است اما داستان خاصی وجود ندارد. فقط یک ویژگی امید بخش در این بازی وجود داشته و آن هم کنترل زمان است.

یک عنوان دیگر به نام Prince of Persia: Redemption پیشنهاد اما هرگز در مرحله توسعه قرار نگرفت. در سال 2013 دنباله ای برای شاهزاده ایرانیِ کلاسیک به نام Prince of Persia: The Shadow and the Flame برای اندروید و آی او اس منتشر شد. دو سال بعد هم نسخه ای دیگر به نام Prince of Persia: Time Run برای آی او اسِ استرالیا و نیوزیلند عرضه شد. دویدن بی پایان با ادغام مکانیک راه رفتن بر سطح دیوار و عقب کشیدن زمان از جزئیات مثبت بازی بود.

این بازی در نهایت به طور ناگهانی از از اَپ استور حذف شد. از آن زمان به بعد فقط دو شِبه بازیِ موبایلی عرضه شد که عمدتا جنبه تبلیغاتی داشته است. در نهایت آخرین قسمت از سه گانه اصلی شاهزاده ایرانی با همکاری قابل توجه مکنر در مراحل ساخت قرار گرفته بود که متاسفانه در سال 2019 این پروژه لغو گردید.

سال بعد تریلر نسخه ریمیک The Sands of Time توسط یوبی سافت اعلام شد. اما از دید مخاطبین، این تریلر نشان دهنده یک بازی ضعیف بود که خودش نیاز به بازسازی داشت. در نتیجه یوبی سافت بعد از دریافت بازخوردهای منفی، تکمیل پروژه را به تعویق انداخت و این مسئله باعث شد پروژه را از هند به مونترال تغییر دهد.

متفاوت و بی وفا اما پرطرفدار

بازی شاهزاده ایرانی the lost crown 2024

نسخه Prince of Persia: The Lost Crown آخرین و می توان گفت عجیب ترین نسخه از فرنچایز است که در سال 2024 نه تنها برای کنسول های پلی استیشن 5 و ایکس باکس سری ایکس، بلکه برای پلتفرم های نسل پیشین و رایانه های شخصی هم عرضه شد. نقدهای این بازی از زمان نسخه شن های زمان تا کنون مثبت ترین نقدهایی است که این مجموعه به خود دیده است.

کنترل های مثبت و دقیق و رضایت بخش و ظاهر بازی شیک و پر زرق و برق است. قهرمان بازی به نام سارگون در تلاش برای احیای میراث شاهزاده ایرانی با دست یافتن به تاج گمشده وارد دنیایی پر رمز و راز می شود. سرعت بازی بالا و داستان گیرا می باشد. با این حال گاهی در هم و گیج کننده می شود. ویژگی های شدید پلتفرمینگ با رفلکس هایی برای ترکیب پیچیده باید انجام شود تا برای بالا رفتن از سطوح و البته مبارزه با دشمنان و باس ها و جاخالی دادن موفقیت نصیبتان شود.

این اتفاقات در حدود 17 ساعت برای تکمیل به طول می انجامد. با این حال اگر گیمری بخواهد تمام جنبه های بازی را تا انتها در نظر داشته باشد به حدود 30 ساعت زمان نیاز خواهد داشت. شاید چشم انداز بازی دنیای جادویی شاهزاده ایرانی را در نظر گرفته باشد اما این گیم پلی چه از لحاظ زوایای دوربین و چه از لحاظ سیستم مبارزه از اصل مجموعه از زمین تا آسمان فاصله دارد.

این بازی از ژانویه 2024 تا می 2025 بیش از 1.3 میلیون نسخه فروخت. با این وجود هنوز نتوانسته است به نقطه فروش هدف یوبی سافت برسد. اما موفق شد عملکرد کلی مجموعه را از حالت ایستا و خاموش که سالها گریبان گیر فرنچایز بود در بیاورد. تیم Lost Crown در مونتی پلییر تلاش های را برای ارائه دنباله و الحاقات بازی انجام داد اما به مقصود نرسید.

به غیر از The Lost Crown یک بازی دیگر به نام The Rogue Prince of Persia از طریق دسترسی زود هنگام برای ویندوز در همان سال 2024 عرضه شده است که بازسازی شن های زمان می باشد. این بازی پلتفرمینگ ماجراجویی توسط Evil Empire ساخته و به وسیله یوبی سافت منتشر شده است. این بازی در واقع یک همکاری موفق بین یوبی سافت و تیم مذکور است که از دید کارگردان با آزادی عملی که یوبی سافت به آنها داده بود ارزش ساخت بالایی داشته است.

اگر تا اینجا با ما همراه بودید باید دانسته باشید که شاهزاده ایرانی همواره در ارائه نسخه جدید تا حدودی غیرقابل پیشبینی ظاهر شده و با تغییر شخصیت ها، مکانیک گیم پلی و طراحی هنری مخاطبین خود را شگفت زده می کند. در واقع هر وقت که یک شاهزاده ایرانی می خواهد ظهور کند باید انتظار نسخه ای متفاوت از آن را داشته باشیم. با این حال آیا این اتفاق برای یک عنوان پر طرفدار خوب است یا بد سوالیست که باید از طرفداران آن پرسیده شود.

در نسخه جدید یوبی سافت ریسک قابل توجهی کرد که به طور شگفت انگیزی با موفقیت همراه بود. امیدواریم که در آینده ای نزدیک شاهد یک عنوان زیبا با پایبندی کامل به ریشه های فرنچایز را شاهد باشیم. سپاس از همراهیتان با بیش از 35 سال با شاهزاده ایرانی (Prince of Persia) در دیجیالیک.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

حسین
حسین هستم، علاقه مند به بازی های ویدیویی و دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات. رشته تحصیلیم مهندسی تکنولوژی سخت افزار هستش و دستی بر سخت افزار و الکترونیک هم دارم. بیشتر از 15 ساله که کار نویسندگی انجام میدم و الان هم عضو خانواده دیجیالیک هستم. من عاشق تولید محتوای اختصاصی و انحصاری هستم.

دیدگاهتان را بنویسید