نقد و بررسی بازی The Outlast Trials به همراه داستان و سایر جزئیات فنی
اگر می خواهید بدانید که آیا تحمل دیدن دردناک ترین صحنه های خشونت آمیز از کشتار و سلاخی کردن بیگناهان را دارید یا ندارید قدم به دنیای بازی اوت لست 3 بگذارید. جایی بسیار خشن که اخلاقیات، صبر و استقامت شما به چالش کشیده خواهد شد. نقد و بررسی بازی The Outlast Trials به همراه داستان و سایر جزئیات فنی یکی از برترین بازی های ترسناک دنیا را در دیجیالیک مشاهده خواهید کرد. پس در ادامه با ما همراه باشید.
مثل اینکه قرار است اعضای شرکت کانادایی Red Barrels هر چند سال یکبار قیام کنند و گیمرها را تا سر حد مرگ بترساند و دوباره پنهان شوند. اصلا لوگوی این شرکت هم به شکل بشکه های قرمز می باشد که می توان آن را استعاره ای از خون دانست. برای همین است که سری بازی های اوت لست، بی نهایت اسلشر و خونین هستند. اگر از علاقه مندان فیلم های ترسناک اسلشر هستید این بازی دقیقا برای شما ساخته شده است. یک بازی اول شخص روانشناختی از نوع وحشت بقا که توسط شرکت کانادایی Red Barrels (رد بارلز) توسعه و انتشار داده شده است.
در این قسمت می خواهیم شما را با قسمت سوم بازی اوت لست که به عقیده بسیاری از کارشناسان، ترسناک ترین بازی دنیا می باشد آشنا کنیم. این نسخه سوم بازی The Outlast است. روایت داستان قبل از دو نسخه گذشته رقم می خورد. پس اگر از جریان دو نسخه قبل خبر ندارید هیچ مشکلی برای درک داستان این بازی نخواهید داشت. چرا که ابتدای بازی همه چیز به طور قابل فهم شروع می شود.
در این بازی دیگر از مایلز آپشورِ روزنامه نگار یا کلینگرمن خبری نیست. با این حال محیط به نوعی و تا حدودی مرا به یاد بیمارستان روانی اعماق لیک کانتی می اندازد. هر چند که این محیط یک شکنجه گاه مخفی است و به نوعی ساختار مسیر بازی نسبت به گذشته تغییر کرده است.
آیا برای آزادی خودتان حاضرید دیگران را به طرزی وحشتناک از بین ببرید؟ این واقعا سوال خوبی نیست. اما قبل از تجربه بازی اوت لست، باید این مسئله را بدانید که شدیدا اخلاقیات شما تحت تاثیر این بازی قرار خواهد گرفت. به هیچ وجه اوت لست 3 را به دلیل داشتن صحنه های بزرگسالان که پر از خون و خونریزی و قلع و قمع کردن است به افراد زیر 18 سال پیشنهاد نمی کنیم.
حقیقتاً این بازی یک اثر نامناسب از لحاظ اخلاقی است. در طول بازی، محیط پر از اجساد و بقایای انسان های کودک و بالغ است که اعضای تن آنها تکه تکه شده اند. از این بازی استقبال گسترده ای شده است اما خیلی از بازیکنان از برخی ویژگی های داستانی آن گلایه مند هستند. مثلا این بازی برای برخی از افراد معتقد به مسیحیت می تواند آزار دهنده باشد. چرا که در طول بازی نقل قول های زیادی از کتاب مقدس وجود دارد که می تواند باعث آشفتگی فکری این افراد شود.
نکته ترسناک درباره این بازی آنجاست که بازی اوت لست 3 بر اساس داستان واقعی ساخته شده است. جریان آن به پروژه MKultra باز می گردد. یک پروژه وحشتناک که توسط سازمان سیا بر روی ده ها انسان انجام شد. این بخش مخفی سازمان به وسیله داروها و موادی که باعث شستشویی مغزی و فراموشی در افراد می شوند موفق به این آزمایش غیر انسانی شدند. پس با علم بر اینکه با یک بازی بر اساس رویداد واقعی طرف هستیم، کارمان نگران کننده تر می شود.
شما در این بازی در یک فضای ترسناک و تاریک قرار خواهید گرفت که پر از جنازه های افراد بیگناه است. افرادی که سوژه های آزمایش یا بهتر است بگوییم به عنوان موش های آزمایشگاهی عده ای روانی قرار گرفته اند. اجساد بسیار حال بهم زن و در و دیوار بسیار کثیف و خون آلود است. ابتدای بازی عروسک های مخوفی را می بینید که بر بالای بسیاری از جنازه های سلاخی شده نشسته اند و چاقوهای دست این عروسک ها حاکی از وقوع جنایتی بسیار هولناک است.
مشخص نیست که این عروسک ها چه نقشی در وقوع این قتل های هولناک داشته اند. بارها به واسطه دیدن برخی از عروسک های بی جان که هیچ خطری برای شما ندارند می ترسید و حتی از جای خود می پرید. سپس از اینکه بی جهت از جای خود پریدید به این رفتار خودتان خواهید خندید. اما قبل از اینکه خنده شما به پایان برسد با حمله یک موجود فوق روانی وحشتناک، خنده شما به لرزه ای بر تنتان بدل خواهد شد.
در طول بازی بارها و بارها صدای ضجه ها و التماس های افراد باعث ناراحتی شما می شود. ناله های مکرری که این افراد برای نجات زندگی خود می کنند. با شنیدن این صداها و قرار گرفتن در محیط استرس زای بازی ذهنتان پر از سوال می شود. در هنگام راه رفتن مدام با خود می گفتم که پشت درب بعدی چه چیزی در انتظار من است و در حین فکر کردن به این مسئله به دور خودم می چرخیدم که مبادا یک روانی وحشی در گوشه ای کمین کرده باشد.
هر چقدر که پیشروی می کنید محیط، خونین تر از قبل می شود و صحنه ها شما را آشفته خواهند کرد. این به معنای این است که قرار است شاهد صحنه های بسیار دردناکی باشید. مثل دیدن صحنه انداختن یک انسان سالم به درون یک دستگاه چرخ کن پر از تیغه های فولادی که می تواند در چند ثانیه هر جسمی را به ریزترین قطعات تبدیل کند. راستش را بخواهید من نتوانستم به این جنایات به طور کامل نگاه کنم چون واقعا وحشتناک و غم انگیز است.
گاهی در پیشروی هایم از خودم سوال می کردم که چرا انسان ها مرده اند و اینجا عروسک ها حکومت می کنند؟ اصلا جریان این عروسک ها آن هم به این شکل ترسناک چیست؟ این سوال و بسیاری از سوال های دیگر در ذهنم بود و هر چه جلوتر می رفتم داستان، تاریک تر و مرموزتر از قبل می شد. زمانی که قصاب های انسان کُش، به دنبالم می افتادند و مجبور به پنهان شدن می شدم، پیش خودم می گفتم که اگر جایی برای پنهان شدن از دست این وحشی های تیزی به دست نبود واقعا چه کاری باید می کردم؟
من که بارها درون کمدها، زیر میزها و پشت دیوارها پنهان شدم تا مثل انسان های دیگر سلاخی نشوم. کاش حداقل ابتدای بازی یک تفنگ داشتیم تا کمی اعتماد به نفس پیدا می کردیم. چالش بزرگ این بازی همین است که شما مثل بازی های وحشت بقا دیگر همچون Resident Evil ,Dead Space یا حتی در حد The Evil Within متکی به سلاح گرم نیستید. بنابراین باید تا می توانید قایم شوید و فرار کنید.
راستش را بخواهید این بازی داستان محور نیست. بلکه کل بازی به ماموریت هایی خلاصه می شود که به نوعی این قسمت را از 2 نسخه قبلی متمایز می کند. شما باید خودتان تنها یا با دوستانتان شخصیت قهرمان بازی را بسازید و ماموریت ها را به پایان برسانید. این بازی در هر دو حالت انفرادی و چند نفره سنگ تمام گذاشته است. پس اگر به بخش چند نفره علاقه مند نیستید می توانید یک چالش از نوع وحشت بقا تک نفره را امتحان کنید. ضمن اینکه در موقعیت هایی مشابه دو نسخه قبل قرار خواهید گرفت.
بازی The Outlast Trials یک عنوان ترسناک Co-op است و شما باید با کمک دوستانتان زنده بمانید. شما قادر خواهید بود که از بین 4 کلاس مختلف که هر کدام دارای مهارت های خاص خود هستند یکی را انتخاب کنید و شروع به بازی کنید. البته انفرادی هم می توانید بازی کنید و هیچ فرقی نمی کند. بر خلاف قسمت اول اوت لست که در بخش انفرادی بیش از حد ما را ترساند. از نظر من بخش چند نفره نسخه سوم ترسناک تر است.
تعداد مراحل بازی The Outlast Trials پانزده مرحله می باشد و فقط نیاز است آنها را به پایان برسانید. یعنی نمره شما در بازی آنقدرها مهم نیست. شما اگر فقط بتوانید از آزمون ها جان سالم به در ببرید کافی است. فقط باید اتمام این آزمایشات علامت زده شود. در انجام ماموریت ها مهارت خود را بالا ببرید تا سیستم درجه بندی بازی به شما پاداش دهد.
اگر در زمان انجام ماموریت ها دشمنان متوجه حضور شما بشوند مثلا صدایی بشنوند یا بدن بازیکن را ببینند، خوشبختانه یک نشانه برای آگاهی شما وجود دارد که می توانید به نفع خودتان از آن استفاده کنید. اما اگر شما را به طور کامل ببینند خیلی برایتان گران تمام می شود. هر کدام از این دشمنان خطراتی متفاوت با یکدیگر برای شما ایجاد می کنند.
مثلا اگر گرفتار پاشر (The Pusher) شوید با پخش گاز سمی شما را مسموم می کند و تصمیمات عقلانی درست را مدتی از شما خواهد گرفت. پس برای رهایی از آن باید از پادزهر استفاده کنید. او بیشتر از کشنده بودن، آزار دهنده است. دشمن دیگری به نام پونسر وجود دارد که مثل سایرین روانی و ترسناک است و مثل یک حیوان بر روی شما می پرد و صورت بازیکن را مملوء از مشت های پیاپی می کند.
بهترین کار برای اینکه با دشمنان این منطقه وحشی روبرو نشوید این است که تا می توانید سکوت کنید و در دل تاریکی خود را پنهان کنید. با این حال هیولایی مثل نگهبان شب با عینک شبش می تواند در تاریکی شما را همچون روز ببیند، اینجاست که باید پناهگاهی پیدا کنید و درون یا پشت آن پنهان شوید. راستی در نظر داشته باشید که در این بازی به دوستانتان اعتماد کامل نداشته باشید.
نقد و بررسی بازی The Outlast Trials به همراه داستان و سایر جزئیات فنی
داستان بازی اوت لست 3 (The Outlast Trials)
همانطور که پیش تر گفتیم این قسمت سوم سری بازی های اوت لست است. روایت داستان، قبل از دو نسخه گذشته رقم می خورد. پس اگر از جریان دو نسخه قبل خبر ندارید هیچ مشکلی برای درک داستان این بازی نخواهید داشت. زمان اتفاقات این قسمت در دوران جنگ سرد روایت می شود. درون مایه داستان، شباهت زیادی به فیلم های اسلشر و ترسناک معروف مثل Hostel و Saw دارد.
با پیدا کردن یک تراکت تبلیغاتی توسط یک بی خانمان کارتن خواب، داستان آغاز می شود. از آنجا که مضمون این تراکت کمک کردن به افراد بی پناه و فقیر و درمانده است، شخص کارتن خواب آدرس را بر می دارد و به جستجوی مکان نام برده در برگه تراکت راهی می شود. اما سرنوشتی در انتظار اوست که لحظه به لحظه پیش خود می گوید ای کاش آن شب هیچوقت این کاغذ را باد به سمت من نمی آورد.
اگر دو نسخه قبل را بازی کرده باشید از دیدن نام سازمان مورکوف (Murkoff) بر روی تراکت، ترس وجودتان را خواهد گرفت و به یاد اتفاقات گذشته خواهید افتاد. چون پیش بینی خواهید کرد که اگر این مرد بی خانمان، پایش به آنجا برسد، همانند این است که با پای خودش وارد قتلگاهی می شود که بدترین و دردناک ترین نوع مرگ در انتظار او خواهد بود.
داستان در سال 1956 جریان دارد. تشکیلات مورکوف، برنامه های وحشتناکی برای انسان های فقیر و بی پناه دارد. یکی از اهداف مهم این شرکت، کنترل ذهن یا بهتر است بگوییم شستشوی مغزی این انسان ها می باشد. شرکت مورکوف این عملیات سری و مخوف را در یکی از بخش های مهم تشکیلات بزرگش به نام سینیالا (Sinyala) انجام می دهد.
سوال اینجاست که آیا شرکت مورکوف به نوعی از یک علم پنهان روان شناختی بهره می برد و هدفش گسترش آزادی انسان است یا هدف دیگری دارد؟ این تشکیلات سازمانی مخفی، زیر نظر چه کسانی است و چه امکانات و آزادی هایی به آنها داده شده است که می توانند برای تحقیق و توسعه از مرزهای فراذهنی انسان ها عبور کنند؟ مشخصا آنها برای رسیدن به اهدافشان از اعضای بدن، خون، ژن ها و روان افراد بی پناه سوء استفاده می کنند.
آنها سلامت عقل شما را به هم می ریزند و به نوعی بر روی روانتان راه می روند تا استقامت شما را مورد بررسی قرار دهند. اما شعار آن ها این است که این عملیات را فقط برای گسترش و پیشرفت علم انجام می دهند و این کار از نظر آنها بسیار سودمند است.
بنابراین در دومین صحنه مشاهده خواهید کرد که شخص فقیر حالا در چنگال اعضای سینیالا گرفتار شده است. زمانی که به اطرافتان نگاه می کنید با اجساد سلاخی شده ای روبرو خواهید شد که اعضای سینیالا سینه آنها را شکافته اند و اعضای بدن آنان را قطعه قطعه کرده اند. من این صحنه را که دیدم متوجه شدم که قرار است موش آزمایشگاهی آنان باشم. اما کاری از دستم بر نمیامد. در همان ابتدا با شخصی شبیه به پزشک روبرو می شوید که با مته ای در دستش بخشی از صورت شخصیت بازی را سوراخ و عینک دید در شب را بر روی صورت او پیچ و مهره میکند.
پس از آن شما به طریقی در محیط سرگردان می شوید و ماموریت های زیادی را باید انجام دهید. قطعا سوالات زیادی برایتان پیش می آید. مثلا چرا آنها مرا نکشتند؟ هدف آنها از این کار چیست؟ این آزمایشات مخوف قرار است چه نتیجه ای برای این شرکت مرموز داشته باشد؟ ذهنتان پر می شود از انواع سوال های گوناگون که با گشتن در این محیط و مبارزه با باس های بازی، حل معماها و جمع آوری آیتم ها و اتمام ماموریت ها پاسخ همه سوال ها را دریافت خواهید کرد.
باید از این محیط مرموز فرار کنید. اما اینطور که پیداست شخص یا اشخاصی مشغول کنترل تمام حرکت های شما هستند. یعنی آنها شما را می بینند. پس چطور می توان از این محیط تو در تو فرار کرد؟ در ابتدا هیچ سلاحی در دست ندارید و این بسیار دلهره آور است. از دست خیلی از دشمنان فقط باید فرار کنید. چون اگر دستشان به شما برسد شما را طوری سلاخی می کنند که مجبور می شوید رویتان را از نمایشگر برگردانید. فراموش نکنید قتل ها کاملا اسلشر است.
دشمنان در این محیط به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. دسته اول آنهایی هستند که از سایرین ضعیف تر هستند. البته همان ها هم می توانند شخصیت بازی را قلع و قمع کنند. دسته دوم که خطرناک تر می باشند موجوداتی هستند که می توانند بلاهای عجیبی بر سرتان بیاورند. مثلا شخصیت بازی را متوهم کنند، بیهوش کنند و یا با جیغ و فریادهای گوش خراش و هولناک بقیه دشمنان را از مکان حضور شما مطلع کنند. اما دسته سوم دشمنان اصلی هستند که برای در امان ماندن از دست آنان فقط می توانم برایتان آرزوی سلامتی کنم.
یک زن روانی زشت و بسیار بد هیکل به نام «مادر گوسبری» با چهره ای وحشتناک که مسلح به یک مته است. او یک جانی و یک جلاد قاتل است که انسان های بیگناه را به شکلی می کشد که بیشترین زجر را بکشند. این زن روانی وقتی که مته درون دهان عروسک زشتش را روشن می کند و با فریادهای وحشتناک شما را تعقیب می کند دیگر جرات نمی کنید به پشت سرتان نگاه کنید. فقط باید تا می توانید بدوید و در جایی مثل یک کمد یا پشت یک تخت پنهان شوید تا آب از آسیاب بیفتد. در غیر این صورت بدنتان را با مته دریل سوراخ میکند.
یکی دیگر از دشمنان اصلی بازی یک شخص روانی دیگر به نام «کویل» است. شخصی با لباس پلیس که گفته می شود او واقعا پلیس بوده است. او اکنون یک زندانبان است که به وسیله باتون برقی شوکر مانندش اسیرها را زجرکش می کند. پس با مهارت به نبرد با زندگی در کنار این دشمنان بپردازید و خود را محک بزنید. شما یک عینک دید در شب دارید که به شما در محیط های کم نور کمک می کند. پس در تاریکی از آن استفاده کنید.
کلا چند دشمن وفادار وجود دارند که تا آخر دست از سر شما بر نمی دارند و این خیلی عذاب آور است. چون هر بار که خوشحالی بعد از فرار داریم دوباره آن دشمن را در صحنه ای دیگر و بدتر از دفعه قبل می بینیم. مخصوصا اگر زن زمزمه کن با آن عروسک اعصاب خوردکنش باشد.
شما در این بازی به غیر از گزینه های سلامتی فیزیکی یا خون، یک گزینه سلامت روان هم دارید که هر چقدر بیشتر تخلیه شود اوضاع برایتان بدتر خواهد شد. یعنی توهمتان بیشتر خواهد شد و موجودات وهم آوری را در توهمتان خواهید دید که می توانند درون همان حال، شما را از بین ببرند. از دست موجود درون توهمتان نمی توانید خلاص شوید یا او را بکشید. تنها راه این است که کاری کنید توهم شخصیت بازی کم شود و این کار با پیدا کردن آیتم سلامت روان امکان پذیر است.
شخصیت منفی اصلی بازی یک شخص مرموز به نام هنریک است که همه چیز زیر سر او می باشد. اینطور که مشخص است او می خواهد شما را همانند سایر آنتاگونیست های بازی به یک قاتل خونخوار تبدیل کند تا کاملا تحت امر او و تشکیلاتش قرار بگیرید و کلا بتواند کنترل کامل بر شما داشته باشد. او شما را مجبور می کند که تمام گذشته خود را پاک کنید و به چیزی که او می خواهد تبدیل شوید. یک تولد جدید که تنها راه آزادی شماست.
اینجا همان جایی است که ناچار می شوید بدترین احساس را تجربه کنید. او از شما می خواهد برای آزادی خودتان انسان های دیگر را قربانی کنید و کارهای غیر اخلاقی زیادی انجام بدهید. البته به روشی که او جلوی پای شما قرار خواهد داد. واقعا حس بدی است که برای نجات جان خودتان مجبور شوید افراد بیگناه را قربانی کنید. اما متاسفانه راه دیگری ندارید.
هنریک برای شما آزمون هایی را در نظر می گیرد. شما باید از آزمون های او سربلند خارج شوید. جنایت کنید، معماهای دشواری را حل کنید و حتی در مسیر قربانی کردن افراد، او شما را مجبور می کند عروسک های مورد علاقه مادر گوسبری را بدزدید که این مسئله خودش یک چالش بسیار سخت و دلهره آور است. برای این کار مجبور می شوید به عروسک ها آموزش دهید.
باید معماها را حل کنید، به تنظیم فرکانس دستگاه بپردازید، ژنراتور را تعمیر کنید، نوار ویدیویی پخش کنید و کارهای متعدد بسیاری انجام دهید. اما سوال اینجاست که آیا هنریک به قولش عمل می کند یا فقط یک وعده دروغ به شما داده است؟ اصلا در آخر آیا میشود از این جهنم فرار کرد یا خیر؟
این بازی با دارا بودن المان های خشونت روانشناختی برای من با تمام بازی های ترسناک متفاوت بود و به طوری به درون من نفوذ کرد که حس می کردم خودم درون بازی و مشغول پیشروی هستم. مخصوصا ابتدای بازی و پیچ کردن عینک دید در شب بر روی صورت شخصیت بازی. جایی که یک پزشک اینچنین پرخاشگری کرده و از دیالوگ های بد استفاده می کند مشخص است که قرار است در این فضای خشن چه اتفاقی بیفتد.
گرافیک بازی اوت لست 3 (The Outlast Trials)
موتور ساخت بازی اوت لست 3 «Unreal Engin 4» می باشد که این موتور توسط اپیک گیمز توسعه داده شده است و توانسته است یکی از واقع گرایانه ترین و وهم آورترین بازی های وحشت بقا را خلق کند. برای رسیدن به بهترین گرافیک و انیمیشن ها از فناوری های جدید طراحی فیزیک و طراحی بافت استفاده شده است. بنابراین جزئیات و کیفیت گرافیکی بازی بسیار بالاست.
به واسطه این موتور قدرتمند و سیستم رندر مدرنش، سایه ها و نور بسیار طبیعی تر از نسخه های قبلی و بسیاری دیگر از بازی های جدید، مخصوصا بازی های ترسناک هستند. همین ویژگی باعث خلق محیطی باورپذیر شده است. از آنجایی که فناوری اپِکس در توسعه انیمیشن های این موتور دخیل بوده است، به واسطه این فناوری شاهد حرکات طبیعی و روان شخصیت بازی هستیم.
این شخصیت تعامل پویایی را با عناصر محیطی ایجاد کرده است. جلوه های بصری پیشرفته و بافت های قدرتمند عناصر بازی یک نمای خیره کننده به محیط داده است. مکانیک های پیچیده بازی، معماری و ترسیم عناصر و فیزیک شخصیت ها نشان دهنده جدی بودن سازندگان برای رقابت تنگاتنگ با بازی های نسل نهمی است.
این بازی از اکثر فناوری های گرافیکی پیشرفته نسل جدید پشتیبانی می کند. پشتیبانی از فناوری ردیابی پرتو را می توان برگ برنده بخش گرافیکی این بازی دانست. چرا که این یک بازی ترسناک است و نور در آن حرف اول را می زند. بنابراین به واسطه استفاده از این فناوری می توانیم بر روی ظاهر و بافت های عناصر محیطی مثل سطوح صیقلی و براق نظم نوینی از انعکاس نور و سایه را شاهد باشیم. مخصوصا بر روی سطوح فلزی که جزئیات این بخش طبیعی تر است.
تست های انجام شده بر روی این بازی نشان دهنده عملکرد خوب آن در رزولوشن 3840×2160 می باشد که با کیفیت 4k و دریافت نرخ 60 فریم می توانید یک تجربه بصری پیشرفته و روان را داشته باشید. این بازی با پشتیبانی از سایر فناوری ها و تنظیمات گرافیکی مثل DLSS 3, FSR2 و فناوری های ضد آلیاسینگ به تجربه گیمینگ فوق العاده شما به صورت همه جانبه کمک می کند.
گیم پلی بازی اوت لست 3 (The Outlast Trials)
با عینک به اجبار پیچ شده روی صورتتان شروع به راه رفتن و کاوش محیط کنید. یک گیم پلی آشنا مثل قسمت های قبل از کنترل شخصیت بازی توسط شما پشتیبانی می کند. بنابراین می توانید راه بروید و در بین مسیر از سطوح کوتاه مثل میز و چیزهای دیگر بالا بروید. در این بازی همیشه باید با هوشیاری پیشروی کرد. بازیکن حتی اگر در این محیط خطر حضور دشمن را حس نکند، اصوات و طراحی راهروها و اتاق ها و نشانه های اتفاقاتی که درون آنها صورت گرفته است کاری می کنند که ترس همه وجود بازیکن را تسخیر کند.
با توجه به آموزشی بودن بخش های زیادی از بازی، مکانیک کلی اوت لست به شما کمک خواهد کرد یا در حقیقت شما را وادار به آموزش دیدن می کند. مثلا خود بازی به شما یاد می دهد که چه زمانی و چطور از پادزهر استفاده کنید و این عمل به صورت نامحسوس انجام می شود. این کار طی یک عملیات ترسناک و مهیج صورت می گیرد. همچنین بخش دیگری از جریان کلی را باید از دل صحبت با NPC ها در آورید.
یکی از مناطق دوری موقتی از تنش های ایجاد شده، لابی چند نفره می باشد که اتاق های خواب در آنجا وجود دارد و می توانید در آنجا به شروع دوباره آموزش ها بپردازید. به غیر از این مکان تقریبا هیچ فضای آرامش دهنده ای در این بازی وجود ندارد.
بیشتر گیم پلی بازی در مبارزه با دشمنان و فرار از محیط و انجام آزمایش بعدی خلاصه شده است که هر آزمایش از قبلی سخت تر است. دشمنان را نمی توانید بکشید. بلکه باید حواس آنان را پرت کنید. مثلا یک بطری را پرتاب کنید. همچنین می توانید به سمت آنها آجر پرتاب کنید. البته این کار برای مواقع خاص است. چون من پیشنهاد می کنم فقط فرار کنید و اگر در گوشه ای گیر افتادید از چیزی مثل آجر استفاده کنید.
این بازی هم از لحاظ روانی شما را آزمایش می کند و هم صبرتان را اندازه گیری می کند. نمی توانم با قاطعیت بگویم این مسئله یک ایراد است یا یک نورآوری. شما قضاوت کنید که خیلی از اوقات یک تعقیب و گریز را کلید می زنید اما به واسطه عناصری خارج از کنترل شما، کشته می شوید و این خشمتان را لبریز می کند. اما فقط این نیست. یکی دیگر از بدترین چیزهایی که شما را ناامید می کند این است که در یک آزمایش تلاش می کنید و مهارت خود را در آن زمینه ارتقاء می دهید. اما در آزمون بعدی می بینید که آن مهارت ها کاربردی ندارند و حالا باید تلاش کنید.
در این بازی آزار دهنده آنقدر صدای صحنه های خشن و افراد روانی در این فضا وجود دارد که با تلفیق موسیقی ذهن شما را به هم می ریزد. اگر زمان تجربه اوت لست 3 از هدفون استفاده می کنید، مراقب گوش هایتان باشید چرا که هر آن ممکن است با فریادهای وحشتناک آنتاگونیست های بازی نه تنها از جایتان بپرید بلکه گوشتان برای مدتی سوت بکشد.
جمع بندی
شخصیت بازی با داشتن یک گذشته تاریک، بطور تصادفی جذب مورکوف می شود و پس از نابودی گذشته اش به یک طعمه بی نام و عالی برای سازمان تبدیل می شود. پس از آن در طول انجام بازی آنطور که باید از داستان بهره ای نمی برید. اما باید با چیزهایی که می شنوید مخصوصا از طریق صحبت کردن با NPC ها خودتان سر از کار مورکوف در بیاورید. تشکیلات مورکوف با روش های پیشرفته شستشوی مغزی، اخلاقیات انسانی شما را به چالش می کشند. شما باید در دنیایی مراقب جانتان باشید که هیچ اعتمادی به هیچکسی نیست.
در پایان باید بگوییم که اگر بازی اوت لست تریال یا آزمایشی، یک چیز را به خوبی نشان داده باشد. آن چیز وحشت است. انعکاس ترس و وحشت با استرسی که هرگز از بین نمی رود. این بازی روایتی از خشونت و سلاخی کردن است. چرا که خشونت و خون حرف اول را می زند و دیالوگ ها یا صحنه های بازی شامل خشونت بی حد دشمنان بر سایر شخصیت های انسانی است.
شما باید از پانزده آزمایش دارای سطوح سختی افزایشی جان سالم به در ببرید و ماموریت ها را یا به صورت چند نفره یا تکی به اتمام برسانید. محیط بازی شدیدا تاریک، خشن و خون آلود است. شخصیت ها و عناصر، به واسطه پشتیبانی سیستم گرافیکی بازی از جدیدترین فناوری های روز دنیا بسیار عالی و مبارزات بسیار روان طراحی شده اند. کات سین ها منظم و پر از صحنه های سینمایی زیبا هستند.
در این قسمت از دیجیالیک نقد و بررسی بازی The Outlast Trials به همراه داستان و سایر جزئیات فنی را تا حد ممکن برایتان بازگو کردیم که همه این موارد از تجربه این بازی بر روی پی سی به دست آمده بود. هر گونه نظر یا سوالی درباره این بازی دارید را در بخش نظرات با سایرین به اشتراک بگذارید.
مقالات مرتبط:
بررسی بازی Tekken 8 و دلایل بازگشت به داستان و شکوه گذشته
بررسی بازی The Callisto Protocol: در جهنم کالیستو هرگز تسلیم نشو
آیا این نوشته برایتان مفید بود؟
