بررسی بازی Dragon’s Dogma 2 داستان حماسه یاران در برابر برده های اهریمن
در سال 2024 یکی دیگر از بازی های مهم و پرطرفدار استودیو صاحب نام کپکام روانه بازار شد. بازی دراگون دگما یک عنوان اساطیری افسانه ای است که می تواند با نبردهای فوق العاده اکشن و صحنه هایی که تا کنون از موجودات جهنمی و غول های باستانی ندیده اید در یک جهان باشکوه تنهایتان بگذارد. در این قسمت از دیجیالیک به معرفی و بررسی بازی Dragon’s Dogma 2 داستان حماسه یاران در برابر برده های اهریمن می پردازیم. با ما همراه باشید.
کمتر گیمری در دنیا وجود دارد که بازی های کپکام را از بهترین و قدرتمندترین عناوین تاریخ بازی های ویدیویی نداند. این کمپانی با ساخت عناوین فوق العاده زیبا و خاطره انگیز Resident Evil و Monster Hunter و تعدادی دیگر از بازی های مهم مثل Devil May Cry ثابت کرده است که می تواند در هر زمانی مخاطبانش را با ساخت یک شاهکار جدید سورپرایز کند.
کپکام چنین اتفاقی را در سال 2024 با ساخت قسمت دوم Dragon’s Dogma رقم زد. می توان این نسخه را یک جانشین معنوی برای نسخه پیشین دانست. این یک عنوان کاملا نقش آفرینی اکشن است که می تواند ساعت های زیادی شما را با دنیای عظیم و پرمحتوای خود سرگرم کند. داستانی سیاسی حماسی از گذشته ای که از قوه تخیل نویسنده داستان یعنی “ماکوتو ایکه هارا” نشئت گرفته است.
نیروهای تاریکی برای خدمت به اربابان تاریکی با قدرت های فراطبیعی به سوی شما روانه می شوند. این شما هستید که با جانفشانی های خود و یارانتان باید روبروی آنها قد علم کنید. نیروهایی متشکل از اورک های بد قیافه، ترول های غول پیکر، اجنه و موجوداتی که در خواب هم ندیده اید. در رابطه با خَلق شگفت انگیز و تنوع زیاد موجودات شگفت انگیز باید تمام قد ایستاد و برای کپکام کف زد.
من به شخصه از شکل بازی خیلی خوشحال شدم، چرا که همیشه می خواستم کپکام یک نسخه مثل نسخه اول Dragon’s Dogma را ارائه دهد و دقیقا همین مسئله اتفاق افتاده است. یعنی کسانی که به دنبال مسائل خیلی خاص و متفاوتی از نسخه دوم هستند، همه چیز آنگونه که انتظار داشتند پیش نرفته است.
بررسی بازی Dragon’s Dogma 2 داستان حماسه یاران در برابر برده های اهریمن
بازی دقیقا اسکلت نسخه قبل را دارد اما از لحاظ گرافیکی به بلوغ کامل رسیده است و البته برخی از پیشرفت های جدید با گرافیک جدید بازی تلفیق شده است. در حقیقت در سال 2012 هم کپکام قصد داشت یک عنوان پر جزئیات تر ارائه دهد اما به دلیل نبود فناوری های پیشرفته موفق به این کار نشد. پس عوامل آن صبوری کردند و با آمدن نسل جدید کنسول های بازی با استفاده از موتور همیشگی معروف خود یعنی RE Engine این بازی را برای PS5 و Xbox X/S در کنار ویندوز منتشر کردند.
این کمپانی ژاپنی اکنون یک جهان باز پویا و متراکم را طراحی کرده است. گیم پلی بسیار روان و اصلاح شده هم باعث می شود که شاهد یک سیستم پیاده بسیار جذاب و هیجان انگیز با گشت و گذار فراوان در محیط باشیم. هر چند که دراگون دگما ویژگی هایی هم دارد که اگر بر روی آنها بیشتر دقت می شد می توانست آن را به یک عنوان بی مثال تبدیل کند. ویژگی هایی مثل تنوع نسبتا کم دشمنان معمولی و هوش مصنوعی هیولاها و بافت های گرافیکی پر ایراد که در زمان شلوغی دچار افت می شوند. اما هیچکدام به اندازه ای نیست که نظر مثبت ما را درباره این بازی عوض کند.
حضور یاران مبارز در کنارتان، به شما یک قوت قلب خاص می دهد. هر چند آنچنان که باید، در زمینه هوش مصنوعی عالی عمل نشده است و با وجود یاران هم قدرت جمعی به حدی نمی شود که خیال شما را آسوده نگه دارد و همواره خودتان باید برای نجات جانتان تلاش کنید. با اینکه آنطوری که مورد علاقه شماست همراهانتان پیشروی نمی کنند اما عملکرد آنان بسیار دوست داشتنی و جذاب است.
در این دنیا شاهد گونه هایی خاص از موجودات شگفت انگیز خواهید بود. شما قرار است در این جهان عظیم افسانه ای شاهد جنگ بین خیر و شر باشید. موجوداتی که از جهنم ظاهر می شوند، اژدها، گیریفین غول پیکر، نیروهای ناشناخته و بسیاری دیگر از دشمنانی که ایده خلق آنان به طور مشخص تفکری برگرفته از تاریخ باستانی شرق است حضور دارند. داستان های شرقی، بیشترین تاثیر را بر روی این بازی گذاشته اند. Dragon’s Dogma یک افسانه مطلق است.
حتی به جرئت می گویم افسانه ای تر از خدای جنگ که می دانیم بیشترین غول ها و موجودات افسانه ای را در خود جای داده اند. اگر بخواهم این بازی را به یک جهان نزدیک بدانم. پاسخ من، دنیای میانه در فیلم ارباب حلقه ها و دنیای الدن رینگ در بازی های ویدیویی خواهد بود. فلسفه ای که در پشت ساخته بالدورز گیت نهفته است کاملا در رگ های محصول کپکام جریان دارد. با این وجود تمام نکات فنی این دراگون دگما 2024 منحصر به فرد و مخصوص خود بازی است.
دنیای این بازی به الدن رینگ بسیار نزدیک است. اصلا مانند این است که یک نسخه وابسته و همسو با الدن رینگ توسعه داده شده است. با اینکه جزئیات بصری هیولاها در الدن رینگ خیلی چشم نوازتر است اما راستش را بخواهید من با سیستم مبارزه حلقه الدن اصلا سازگاری ندارم و دراگون دگما 2 را ترجیح می دهم. ضمن اینکه در این بازی با جهان گسترده تری روبرو هستیم. همچنین پیشرفت در ورموند ارزشمندتر و البته آسان تر از دنیای میانه خواهد بود.
به نظر می رسد کپکام با تنوع در گیم پلی و رفتار درخشان پیاده ها سعی دارد محدودیت های روایت داستان را کم رنگ جلوه دهد. البته درست است که حضور آنها در مسیر تبدیل شدن شما به عنوان قاتل اژدها را می توان ویژگی مهم و هیجانی بازی دانست و شدیدا به وجود آنان نیازمند خواهید بود اما آنها تنها مکانیک های اصلی گیم پلی بازی نیستند. حتی می توان حضور آنها را یک روایت نوظهور چند نفره و ناقص دانست که سازندگان، می توانستند تمرکز بیشتری بر روی جنبه های مختلف فنی پیشروی و نبردهای آنان بگذارند.
با اینکه مشخص است که پس زمینه بازی سرشار از ایده های نو و ناب بوده است اما به وضوح می توان پراکندگی بین ایده های به ثمر نشسته و ایده هایی که به واقعیت تبدیل نشده اند را مشاهده کرد. یعنی بازی در قسمت های زیادی فوق العاده عمل می کند و در بخش هایی هم دارای نقص قابل توجهی است. در عین حال عناصر بازی، فانتزی های ملموسی هستند که درون آنها پر از مفاهیم پیچیده و احساسی می باشد. روند پیشرفت زمان در بازی به گونه ای است که می توان مدتی را به کارهای غیر اصلی و سرگرمی های پراکنده در محیط پرداخت.
یکی از قسمت های جالب و می توان گفت سرگرم کننده بازی، ساخت آواتارهای سفارشی بر طبق سلیقه خودتان است. مثلا Pawn ها کاملا قابل تنظیم هستند. از شخصیت و چهره تا قدرت مبارزه آنها می تواند تنظیم شود. من تا کنون ساخت و سفارشی سازی شخصیت های بازی را در این حد متنوع و جذاب ندیده بودم. یکی از کامل ترین و دقیق ترین سیستم های شخصیت سازی که می توانید پیاده و آریسن را طبق سلیقه خود بازسازی کنید. به حدی این سیستم پر جزئیات است که حتی می توان جای زخم روی بدن، خالکوبی و حتی تک به تک دندان ها را هم سفارشی کنید.
جزء به جزء اعضای بدن را تغییر اندازه دهید یا جا به جا کنید و حالات آنها را تغییر دهید. بچرخانید و رنگ مورد نظرتان را اعمال کنید. می توانید یک چهره خبیث بسازید. یک چهره انسان یا حیوان که عمدتا یک گربه بزرگ است جذابیت زیادی دارد. حتی قادر خواهید بود به شکلی غیر رسمی موجوداتی مثل اِلف، جن، اورک و خیلی از شخصیت های ترسناک را طراحی کنید.
در همسایگی پادشاهی می توان سلطنت انسان ها و جانوران را در ورموند و بتال مشاهده کرد که سازه هایی پوشیده از خزه در آن ها چشم نوازی می کند. اما زیبایی ها نمی تواند چیزی از خطرات پیش رو کم کند. مثلا حس نفرت مردمان بتال از پیاده ها کاملا مشخص است.
دنیای Dragon’s Dogma 2024 یک چرخه بی انتها از پیاده روی است که می تواند در زمان درگیری عناصر فانتزی و تخیلی به محلی برای تکرار مرگ و میر شخصیت های مثبت بازی تبدیل شود. زیرا نبردها، یک سر و گردن از جنگ های دیگر دشوارتر و کشنده تر است.
در مرزهای شهری می توانید از پیمودن استقامتیِ مسیر، به نفع خودتان استفاده کنید. این یک ویژگی کارآمد است که فقط در جاهایی که شما را بشناسند می توانید از آن استفاده کنید. در غیر این صورت از شما گرفته خواهد شد. مثلا در شهری در نزدیکی بتال این قابلیت را دریافت نخواهید کرد. چرا که پاون ها (پیاده ها) در آن قسمت طرد شده هستند.
اما در نگاهی مثبت و به دور از خطر دشمنان، به پاتوقی برای گشت و گذار، وقت گذرانی با دوستان و صرف غذاهای گرم تبدیل خواهد شد. حتی می توان پول خود را در مهمانی خرج کنید و در استراحتگاه خصوصی خود، غرق در وقت گذرانی شوید. می توانید در مسیری آتشفشانی به چشمه های شفابخش محلی نیز سفر کنید. خیلی از فعالیت های احساسی در کارهای روزانه خلاصه شده است که تعداد آنها کم نیست.
داستان بازی دراگون دگما 2
متاسفانه این بازی به هیچ وجه داستان پویای قدرتمندی ندارد. عجیب است که یک عنوان نقش آفرینی با چنین فضای گسترده و جزئیات زیادی از یک داستان پراکنده و ضعیف بهره می برد. حتی می توان گفت با وجود تکراری بودن و تکمیل کردن داستان قسمت قبلی در این قسمت شاهد شگفتی خاصی در داستان نیستیم. اما با وجود داستان سرایی و شخصیت پردازی نسبتا ضعیف و نبود تعادل بین اندازه RPG و داستان باز هم ایده های داستانی ارزشمندی پیش رویتان خواهد بود.
بازی Dragon’s Dogma 2024 مضمون تازه و مستقلی را دنبال نمی کند. داستان در ادامه همان نسخه 2012 روایت می شود. یعنی همکاری “پاون ها” با شما که کنترل آریسنی جنگجو را در اختیار دارید برای نابودی اژدها. به این جنگجو “آریسن” به معنی برخاسته می گویند و علت این نامگذاری به همان نسخه اول بازی بازمی گردد. یعنی زمانی که اژدها قلب پسر را از بدنش جدا کرد. اما این جوان حتی بدون قلب هم توانست برخیزد و به زندگی ادامه دهد.
حالا شما با پاون ها باید ماموریت ها را یکی پس از دیگری به اتمام برسانید و تجهیزات جدیدی را پیدا کنید. تجهیزاتی که Arisen پیدا می کند باید از نوعی باشد که بتواند اژدها را از بین ببرد. اما شکار اژدها کار ساده ای نیست و در طی این جهان فانتزی باید با موجوداتی که پیش تر از آنها نام بردیم مبارزات طولانی و دشواری را داشته باشید. برخی از این هیولاها ده ها برابر شما بزرگ هستند و احتمالا شما را به یاد محصول FromSaftware می اندازند، اما نگران نباشید در آن حد هم قرار نیست برای پیشروی عذاب بکشید. چون هم داستان و هم گیم پلی در دسترس تر و واضح تر هستند.
شکل کلی گیم پلی بازی کاملا مشابه مانستر هانتر است و گاهی هم از دویل مای کرای الهام گرفته است. اما به طور کلی این بازی یک RPG قرون وسطایی و فانتزی است. مرگ احتمالی اژدهای آخرالزمانی به دست کسی که قدرت کنترل گروه پیاده را دارد هدف والای شما خواهد بود. قبل از تجربه خدمت به ورموند به عنوان پادشاه، ناگهان همه چیز تغییر می کند و آریسن چشمانش را در زندان اردوگاه باز می کند. سرنوشت آریسن و اژدها در هم تنیده شده است. اژدها با کشتن آریسن باعث خلق مجدد او می شود که قرار است خود اژدها را نابود کند.
پیاده ها که Pawns نام دارند در برزخ منتظر احضار توسط آریسن هستند. شما می توانید شکل مورد نظرتان را برای شخصیت پاونِ متحد خود خلق کنید. هر چهره ای که شما ترجیح می دهید. پیاده ها استراتژی و اخلاق و رفتار خاص خود را دارند و می توانند از یکدیگر یاد بگیرند. ریتا جادوگری توانمند است که با ترفندهای جادویی خود می تواند به نابودی دشمن و باز شدن مسیر به شما کمک کند. دوشیزه اومِلت زنی با تجربه و دنیا دیده است که کمک قابل توجهی در نشان دادن مسیر درست به گروه خواهد کرد.
پیاده ها موجوداتی بین بعدی و هدایت کننده آریسن هستند. دوستانی که در طول مسیر پیدا خواهید کرد با خدمت به برخاسته او را هدایت خواهند کرد تا بتواند قلب خویش را از اژدها باز پس گیرد. یکی از آنها دارای خصلتی رئیس گونه و دیگری مغرور است. آنها در حالی که به ارباب خود خدمت می کنند هر کدام به صورت مستقل و خودمختار روشی برای مبارزه را پیش روی شما قرار می دهند.
آنها قادر هستند در زمان سقوطِ از روی یک هیولای عظیم الجثه، شما را از خطر مرگ نجات دهند. ضمن اینکه می توانند با دارا بودن قابلیت هوش مصنوعی که کپکام برایشان در نظر گرفته است پیروز میدان شوند. قدرت سیاسی در سرتاسر قلمرو پادشاهی توسط همین افراد مشخص شده است. آنها می توانند توازنی بین هرج و مرج و نظم به وجود بیاورند.
پاون ها می توانند با داشتن سلاح سرد خیلی بزرگ و تحمل عناصر سنگین و غیره، نقاط ضعف کلاس شما را پر کنند. در کل می توانند با حضور دائمی خود جان تازه ای به ماجراجویی های شما بدهند. ضمن اینکه گاهاً رفتار کمدی آنها حالت خوشایندی را به تجربه کلی شما خواهد داد.
من که بدون آنها نمی توانستم پیشروی کنم چون ضرورت وجود آنها برایم بسیار زیاد بود. چرا که نه تنها دستوراتم را اطاعت و مرا به نقاط مورد نظر می بردند بلکه در زمان آسیب دیدگی هم به من کمک می کردند. با اینکه NPC ها هر بار یک ماجرای جدید را برایتان به وجود می آورند اما رُکن اصلی پیدا کردن مسیرها و فتح نقشه هستند.
گیم پلی بازی دراگون دگما 2
سیستم چند نفره آنلاین بازی یک تجربه منحصر به فرد است که لذت بیشتری نسبت به پیشروی آفلاین تک نفره دارد. حتی ممکن است از سیستم آفلاین بازی راضی نباشید. سیستم چند نفره یک پیشروی ناهمزمان است که پیاده ها در آن اوج شکوفایی پتانسیل خود را نمایان خواهند کرد. یک تجربه فوق العاده که باید با بازیکنان واقعی فضای خالی آن را با احتیاط پر کنید. این یک بازتاب لذت بخش از بازی با انسان های واقعی در میان آتش و دود و جنگل ها و غارهاست. شما یک تجربه به ظاهر انفرادی را خواهید داشت که اتفاقاً غرق در ویژگی های حالت چند نفره است.
یکی از اصلی ترین ویژگی هایی که مثل همیشه کپکام در طراحی آن بسیار موفق عمل کرده است سیستم و نوع مبارزات و حرکات رزمی است. این استودیو تقریبا در این زمینه یکی از بهترین هاست که در اکثر عناوین گذشته اش مثل فرنچایز RE این مسئله را اثبات کرده است. اعتدال را در کلیت مبارزات می توان دید. به طوری که به آسانی کشته نمی شوید اما این به معنی چالش برانگیز نبودن نبردها نیست.
باید تا انتهای بازی مهارت های جدید را یاد بگیرید. از بدن هیولاهای غول پیکر و بسیار خشمگین بالا بروید و آنها را به قتل برسانید. از جادو استفاده کنید و برای مبارزه همیشه ایده جدید و استراتژی خاص خود را داشته باشید. ابزارهایی که در طول بازی دریافت می کنید هم می توانند تعیین کننده نتیجه مبارزه باشند. بازی به شما ابزارهای ارزشمند و باشکوهی را خواهد داد.
می توانید در قالب یک جادوگر بازی را آغاز کنید. با این حال علم بر جادوهایی همچون صاعقه یا شفا دادن و سایر مهارت های تکی و ترکیبی را باید یاد بگیرید. مثلا همچون یک کماندار ماورائی بجنگید تا از نیروی شگفت انگیز و نامحدودتان نهایت استفاده را ببرید. مبارزات کاملا قابل لمس و فوق العاده پر حرارت هستند و نتیجه آنها حاصل عوامل محیطی و تصمیم های زیادی است که می گیرید.
قدرت تخریبی و صدمات ضربه هایی که از جانب دشمنان معمولی و باس ها دریافت می کنید بستگی زیادی به قرارگیری هایتان در شرایط یا موقعیت های مناسب دارد. یعنی آگاهی از رفتار و ویژگی های دشمنِ مورد نظر و همچنین مکان مبارزه یکی از مهمترین مسائل است. شما می توانید مبارزه ایده آلی داشته باشید. اما بیشتر از این مورد، انتخاب و احضار پاون های قدرتمندتر باعث می شود که بفهمید کدامیک از ده کلاس مورد نظر با طرز بازی شما مطابقت بیشتری دارد. این یک آگاهی کمک کننده است.
برای تجربه پیروزی در یک نبرد حساس گاهی دست به کارهای عجیب و غریبی مثل احضار یک دیوار یخی برای شکستن و پرتاب تکه های بزرگ و تیز یخ به سمت هیولاها می زدم. گاهی هم خودم را سنگ به دست و آماده پرتاب به سمت دشمن می دیدم. حتی اگر نمی توانستم از چنین روش هایی استفاده کنم منوی قابل آزمایش، جهت چنین ترفندهایی برایم باز بود.
طبق انتظاری که از یک عنوان نقش آفرینی دارید، سیستم ارتقای مهارت هایتان در همین مسیر گام بر می دارد. ابزار اضافی و اسلحه های متنوع، چندین شکل متفاوت از شکار را در اختیارتان قرار خواهد داد. مهارت هایی مثل شفا دادن یا دست نیزه ای خیره کننده و تقویت کننده ها را استفاده و ارتقاء دهید تا دشمنان را مبهوت نوع مبارزه خود کنید.
باید تا می توانید کلاس های مختلف را آزمایش بکنید. برخی از آنها را در هیچ بازی نقش آفرینی دیگری ندیده ام. شغل های زیادی در این بازی وجود دارد که اگر بخواهم هر کدام را توضیح بدهم، خواندن این مطلب زمان خیلی زیادی از شما خواهد گرفت.
یکی از چیزهایی که در مبارزات، مرا آزار می داد زاویه دوربین دست و پاگیر در زمان جنگیدن بود. در زمان نبرد دوربین قفل نمی شد و معمولا در آن موقعیت گرفتار می شدم و فقط می توانستم ضربات کوچک و ضعیفی را به دشمن وارد کنم که این واقعا یک امتیاز منفی برای گیم پلی بازی محسوب می شود. هدف گیری هم که دقیق نیست و آن هم می تواند کار را برای بازیکن سخت کند. هر چند که این مورد در ادامه و با بالا رفتن مهارت بازیکن به یک ویژگی جذاب و هیجانی مثبت تبدیل می شود. اما این دو مورد می توانند تاثیرات چالش برانگیزی را بر روی زاویه دید سوم شخص این بازی بگذارند.
محیط بازی دراگون دگما 2
دنیای زیبا، خشن و نفس گیری در انتظار بازیکن است. زیبایی را می توان از همان ابتدای بازی و پس از فرار آریسن از زندان و پس از آن نشستن بر پشت یک گریفین افسانه ای مشاهده کرد. زمانی که با این پرنده بر فراز آسمان و در میان ابرها به پرواز در می آیید می توانید از دیدن چشم انداز قلمرو دیدنی دنیای زیرین تصاویر بصری شگفت انگیزی را مشاهده کنید. تصاویر بازی چه در قالب کاتسین و چه گیم پلی فعال زیبا هستند.
محیطی پهناور که متشکل از دو بخش متفاوت است پذیرای نقش آفرینی شخصیت هاست. همه چیز در نقشه با نظمی درست علامت گذاری شده است و دو بخش محیط شامل قسمتی که باطراوت و سبز است و از مزارع و جنگل های زیادی تشکیل شده است و بخشی دیگر که خشک و بی آب و علف است می باشد. البته یک بخش دیگر هم وجود دارد که به نسبت دو قسمت دیگر کوچکتر است. این بخش شامل یک جزیره نسبتا کوچک آتشفشانی است که باید برای رسیدن به آن مسیر خیلی زیادی را طی کرده باشید.
وسعت نقشه هم به همین صورت وسیع است. اما نکته ای که قابل توجه است برابر نبودن وسعت قابل مشاهده بر روی نقشه و چیزی است که در واقعیت پیشروی در بازی مشاهده می کنید که این مورد را خیلی از گیمرها متوجه نمی شوند. چیزی که مشخص است این است که بازی های نقش آفرینیِ دیگری که محیط و نقشه وسیع تری دارند کم نیستند. نه تنها نقشه های بزرگ تری دارند بلکه متراکم تر از نقشه بازی دراگون دگما هم هستند. به عنوان مثال می توان از هورایزن فوربیدن وست نام برد.
یکی از مسائلی که در این بازی آزار دهنده است کمبود گزینه جابجایی سریع یا همان Fast Travel است که به واسطه آن می توانیم در فواصل طولانی به سرعت جابجا شویم. البته با توجه به گذشته این بازی می توانستیم بر نبود این گزینه به اندازه کافی واقف باشیم. اینطور که پیداست کلاً کپکام دوست دارد مخاطب را در این بازی از این سو به آن سو بدواند. هر چند که علت این مسئله می تواند مسائلی باشد که در طول این مطلب توضیح داده ایم.
همین بزرگی نقشه موجباب گیم پلی حرفه ای تر و کاوش عمیق تر محیط را فراهم می کند. همچنین به دلیل پتانسیل بالای این محیط، احتمال تجربه چند باره بازی برای گیمر بیشتر می شود. بزرگ بودن نقشه و سختیِ پیدا کردن فست تراول باعث می شود که زمان زیادی را برای پیاده روی بگذارید که این خطر کمین کردن دشمنان را برایتان بالا می برد و باید همیشه آماده حمله غافلگیرانه باشید.
اما در کل با خساست بازی در قبال ارائه فست تراول ها، یک توفیق اجباری نصیب بازیکن می شود. یعنی سفرهای طولانی که با خود گشت و گذار و کاوش بیشتر در بیابان ها را می آورد. باید این نکته مهم را بدانید بیشتر سهم شما از متفاوت بودن و زیبای این بازی در همین سفرهای طولانی نصیبتان می شود. به یاد ماندنی ترین خاطرات شما از این بازی در کاوش های طولانی اتفاق می افتد.
البته نقشه جهان دراگون دگما آنقدرها هم عظیم نیست که به اسب های تازه نفس آرتور در Red Dead Redemption 2 یا یک بوگاتی در Forza Horizon نیاز داشته باشیم. به جای بوگاتی می توانید سوار بر قایق و به جای اسب می توانید سوار بر ارابه ای که توسط گاو کشیده می شود بشوید تا سریع جابجا شوید. محیط هم به گونه ای طراحی شده است که در زمان پیاده روی ها می توان از دیدن گوشه به گوشه آن لذت برد و با چالش های جدید روبرو شد. نقشه این نسخه را حدود 3 تا 4 برابر نقشه نسخه اول می توان تخمین زد.
نمی توان محدودیت سفرهای سریع و کمبود فضای لوازم سنگین را هم انکار کرد. با این وجود همه چیز کافی به نظر می رسد. مخصوصا کمپینگ های علامت گذاری شده بر روی نقشه که استراحتگاه و جایی برای دریافت پاداش می باشند. اما بهترین دلیلی که می توان برای ارزشمند بودن واقعی کمپینگ ها آورد کمک کردن به شما برای رهایی از خطراتِ پس از غروب خورشید و شب هنگام است.
گمان نمی کنم پس از یکبار پیاده روی در دل جنگل های تاریک بین مسیر، کسی آن را مجددا امتحان کنید. مگر کسی که تنش خارش داشته باشد. با این حالت خیلی هم به چادرهای درون کمپ هم به طور کامل اعتماد نکنید، چون هیچ قسمتی در دنیای Dragon’s Dogma 2 به طور مطلق در امان نیست و برای من، حمله دشمنان به چادری که در آن استراحت می کنم و نابود کردن کامل آن توسط آنها چیز تازه ای نیست.
با توجه به اینکه محیط دراگون دگما در هر قسمتی از خودش، برایتان ماجراهای جدید و تصادفی دارد می توانید کاوش خودتان را کنجکاوانه تر کنید و به بخش هایی بروید که در مسیر اصلی و تاکید شده بازی نیستند. گوشه و کناری که می تواند برایتان پر از اتفاقات خوب یا خطرناک باشد. مثلا پاداشی نصیبتان شود یا گرفتار مخلوقات خبیث شوید. مثلا شب را در یک دهکده پر از ارواح بگذرانید یا در تاریکی کوه و در پشت سنگ ها گرفتار یک موجود افسانه ای عظیم الجثه شوید.
در طول مسیر، پازل های سرگرم کننده و انتخاب های سردرگم کننده ای وجود دارد که شما را برای انتخاب یک مسیر از بین چندین مسیر دیگر مردد می کند. ممکن است با انتخاب های درست به صندوقچه های پاداش برسید یا اینکه دست سرنوشت شما را به یک سیاهچاله ببرد. برای عبور از هر چیزی باید خلاقیت داشته باشید. گاهی از جادوی همراهان و گاهی از مواد منفجره استفاده کنید. خلاصه خلاقیت در این بازی به شدن نیاز است. در غیر اینصورت بارها ناامید و حیران از یافتن مسیرهای درست و پایان ماموریت خواهید شد.
این بازی بی نهایت اعتیاد آور است و در آخر، بازیکن را برای شروعی دوباره تشویق می کند. شروعی که به شما ثابت خواهد کرد که هنوز بسیاری از ماموریت ها و چیزهای دیگر را در جای جای این دنیا از دست داده اید و این صرف نظر از وسعت محیط، دلیلی جز تراکم خیلی زیادی عناصر محیطی ندارد.
گرافیک بازی دراگون دگما 2
واقعا نمی دانم درباره گرافیک این بازی چه نظری بدهم، چرا که یکی از متغیرترین حالات گرافیکی را دارد. مثلا در فضای بیابانی همه چیز ایده آل است و اگر از سیستم کامپیوتری نسبتا قدرتمندی بهره مند باشید می توانید بر روی بیش از 80 فریم بر ثانیه از جزئیات گرافیکی حساب کنید. اما درست زمانی که به مرکز پادشاهی و پایتخت ورموند می رسید ناگهان همه چیز تغییر می کند و نرخ دریافت فریم تا کمتر از 50 فریم بر ثانیه سقوط خواهد کرد.
اما این مشکل به همین میزان ختم نمی شود و در زمان نبردها و مخصوصا انفجارها به اندازه قابل توجهی افت فریم که برای من به عدد 30 هم رسید را تجربه خواهید کرد. البته سبک مبارزات، رنگارنگی ضربات و جادوها و سایر محتواهای پر زرق و برق فانتزی که اکثر آنها در کسری از ثانیه رخ می دهد عامل اصلی این مشکل است.
یک ایراد جدی که در گرافیک دراگون دگما برایم بیش از هر چیز دیگری به چشم می آمد قرار نگرفتن دقیق فیزیک شخصیت ها بر روی سطوح بود. این مسئله در زمان جا بجایی و واکنش های سریع، بیشتر جلب توجه می کرد. مثلا در حالی که بر روی تخته سنگی بزرگ مشغول مبارزه بودم بخشی از پای شخصیت هوا را لمس می کرد و بخشی دیگر بر روی سنگ قرار داشت. ضمن اینکه چندین بار رد شدن شمشیر از دیوارهای سخت یا تنه درختان را هم دیدم که به نوعی باگ گرافیکی محسوب می شود.
با این حال به نظر من تمام این ریز اشکالات گرافیکی، تاثیری بر روی روند لذت بردن از پیشروی در این بازی ندارد. به حدی جزئیاتِ طبیعت پیرامون شخصیت ها و عناصر گرافیکی زیاد است که نمی توان بر روی بسیاری از نکات فنی دیگر متمرکز بود. این در حالیست که بافت های گرافیکی عناصر، قدرتمند است. سایه ها و منابع نور جزئیات ایده آلی دارند. چهره هیولاها دارای ترسیم فیزیکی و طراحی مناسبی است. البته برای دیدن نسخه کم ایراد بازی نیاز به هزینه دارید.
راستش را بخواهید رایانه شخصی من دارای سخت افزار نسبتا قدرتمند و بروزی می باشد. اگر سیستم مورد نظر شما برای تجربه این بازی، دارای سطحی متوسط به پایین باشد بعید است که در شهر و یا در زمان جنگیدن، بیش از این میزان فریم را دریافت کنید.
این بازی برای نمایش جزئیات گرافیکی، هم از پردازنده مرکزی و هم از پردازنده ویدیویی شما انتظار زیادی خواهد داشت و آنها را شدیدا درگیر می کند. چرا که یک عنوان سنگین گرافیکی است. اما اولویت با CPU سیستمتان است. اگر پردازنده مرکزی قدرتمند و قابل قبولی داشته باشید، برای دریافت جزئیات ایده آل تنها به یک کارت گرافیکی متوسط نیاز خواهید داشت.
به طور خلاصه با یک سیستم بالا رده می توانید در حالت 4k بین 70 تا 90 فریم بر ثانیه را در بهترین حالت انتظار داشته باشید که در سیستم های میان رده و با کیفیت 1440p نرخ نوسازی بین 50 تا 60 فریم بر ثانیه خواهد بود. اما سازندگان به استفاده و تجربه کاربران دارای سیستم های ضعیف تر هم احترام گذاشته اند. حتی دارندگان کامپیوترهای پایین تر از میان رده می توانند به اعداد 1080p و 30 تا 40 فریم اعتماد کنند.
جمع بندی
با توجه به مواردی که گفته شد حالا می توانید بدانید که آیا Dragon’s Dogma 2 ارزش بازی کردن دارد یا نه؟ پاسخی که به نظر من می تواند مثبت باشد. دو نکته بسیار مثبتی که می تواند شما را برای تجربه این بازی متقاعد کند مبارزات و وجود نیروهای ناشناخته ای مثل Arisen و سایر موجودات افسانه ای و فانتزی است که ارزش دیدن زیادی دارند. اگر از آن دسته از مخاطبینی هستید که قوه تخیل بالایی دارید و از داستان های اساطیری و افسانه ای لذت می برید بدون درنگ دراگون دگما را تجربه کنید.
شما در طول روند بازی متوجه خواهید شد که با یک عنوان نقش آفرینی مطلق طرف هستید که با ماجراجویی و اکشن بیش از چیزی که فکرش را می کردید می تواند ساعت های زیادی درگیرتان کند. این بازی با محیطی عظیم و گرافیکی شما را به دل جنگل و بیابان های ناشناخته می برد و با مهارت های زیادی که در آن ارتقاء خواهید داد می توانید یک گیم پلی فوق العاده را از خود و مخصوصا در مبارزات به نمایش بگذارید.
با اینکه داستان دراگون دگما 2 تغییر چندانی نسبت به نسخه قبلی نکرده است اما چیزهایی که به آن اضافه شده است مثل کلاس های مبارزه ای مختلف می تواند حتی برای کسانی که تجربه نسخه پیشین را داشته اند هم کاملا تازگی داشته باشد و در آخر باید بگویم این یک عنوان کم ایراد نیست اما کفه ترازوی مقایسه نقاط قدرت و ضعف، کاملا از سمت نقاط قوت پایین رفته است و بهتر است که آن را بازی کنید.
با اینکه دراگون دگما از مخاطبین، نقدهای فوق العاده مثبتی مخصوصا در زمینه سیستم پیاده روی و روایت نوظهور یا محیط زیبا دریافت کرد اما برخی از منتقدین، نسبت به هوش مصنوعی ضعیف متحدین و تنوع کم دشمنان نقدهای منفی قابل توجهی را گوشزد کردند. با این حال این بازی در وبسایت های معروفی مثل متاکریتیک و گیم اسپات، به ترتیب نمرات عالی 88 از 100 و 9 از 10 را دریافت و فروش بالایی را تجربه کرد. همچنین به عنوان یکی از بهترین بازی های 2024 شناخته شد.
در نهایت اگر تجربه دراگون دگما 2024 را داشته اید خوشحال می شویم که نظراتتان را با سایرین به اشتراک بگذارید. چرا که با تجربه چندین و چند باره این عنوان، باز هم جزئیات جدید و مکان های زیادی وجود دارد که سایرین آنها را ندیده اند. از اینکه در این مطلب از دیجیالیک با موضوع بررسی بازی Dragon’s Dogma 2 داستان حماسه یاران در برابر برده های اهریمن، با ما همراه بودید سپاسگذاریم.
مقالات مرتبط:
بررسی بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 داستانی حماسی از عشق و خودباوری
آیا این نوشته برایتان مفید بود؟
