Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان

resident evil village تلفیق ترس وحشت و هیجان

می خواهیم به دهکده ای اسرار آمیز برویم و با نسخه هشتم بازی محبوب رزیدنت اویل از مرز دلهره عبور کنیم. در این نسخه یعنی Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان را با هم تجربه می کنید و باید به کپکام آفرین گفت که توانسته با ساخت رزیدنت اویل 8 گرافیک چشم نواز و گیم پلی واقع گرایانه محصولات خود را یکبار دیگر به نمایش بگذارد. هدف ما نقد و بررسی منطقی و بدون تعصب این بازی است. با دیجیالیک همراه باشید.

توجه : این نقد و بررسی بدون اسپویل می باشد.

Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان

داستان بازی رزیدنت اویل ویلیج

آیا اتفاقات خانه جهنمی بیکرها در خاطرتان مانده است؟ خانواده ای شیطانی و باید گفت دیوانه های خونخواری که شدیداً به ایتن وینترز صدمه وارد کردند اما او به هر ترتیبی که بود توانست از آنجا جان سالم به در ببرد. اکنون چند سال از آن اتفاقات شوم گذشته است و ایتن به همراه همسرش میا و دختر نوزادشان رُز تحت حمایت کامل BSAA زندگی می کنند تا اینکه یک روز با حضور کریس ردفیلد آرامش آنها تبدیل به کابوسی تلخ می شود که شما را شوک خواهد کرد.یکبار دیگر ایتن ناچار می شود به قضیه ای ورود کند که می تواند به راحتی او را نابود کند.

داستان اصلی بازی حول محور زنی عجیب بنام مادر میراندا می گردد که کنترل 4 ایالت را در دست دارد. هیچکس بدون دستور مستقیم او آب هم نمی خورد. در هر ایالت یا بهتر است بگوییم روستا، یک نفر ریاست می کند که خودِ او صاحب قلمرویی بزرگ به همراه موجوداتی است که تا به حال در خواب هم چنین موجودات عجیب الخلقه و ترسناکی ندیده ایم. در پس این داستان رازی بزرگ نهفته است که باعث زیبایی داستان این بازی شده است.

داستان Resident Evil Village را واقعا باید تحسین کرد چرا که از همان ابتدا شما را مجذوب و کنجکاو خود خواهد کرد و بصورت پلکانی هر چقدر رو به جلو پیش بروید رازهای زیباتری را کشف می کنید. با هر رازی که می فهمید سوالی برای شما پیش می آید و دوست دارید هر چه سریعتر پاسخش را پیدا کنید. ویلیج یک تراژدی بسیار ناراحت کننده است و حتی می تواند اشک شما را در بیاورد.

کاراکترهای اصلی و مهم بازی رزیدنت اویل ویلیج

ایتن وینترز در رزیدنت اویل 8 ویلیج

ایتن وینترز (Ethan Winters)

ایتن وینترز همان کاراکتر نقش اصلی بازی رزیدنت اویل 7 است که در رزیدنت اویل ویلیج هم نقش اصلی را به عهده دارد. او مردی شجاع و دارای خانواده است که حاضر است برای حمایت از همسر و فرزندش وارد خطرناک ترین بازی ها شود و حتی جانش را فدا کند. باید دید آیا در این قسمت از بازی هم می تواند جان سالم به در ببرد یا اینکه این پایان زندگی ایتن خواهد بود.

بانو دیمیترسک در رزیدنت اویل 8 ویلیج

آلچینا دیمیترسک (Lady Dimitrescu)

بانو دیمیترسک زنی با قامتی غیر عادی و بسیار بلند اما جذاب که دارای سه دختر عجیب و ترسناک بنام بِلا، کاساندرا و دَنیلا است ، او و فرزندانش خون آشام هایی هستند که اگر کسی به چنگشان بیفتد می توانند در یک لحظه او را به بدترین شکل ممکن سلاخی کنند و با خون قربانی، خود را تغذیه می کنند. بانو دیمیترسک صاحب یکی از 4 ایالت درون بازی است و زیر دست مادر میراندا دستورات را اطلاعت می کند. او قصری بزرگ و ترسناک دارد که در آن قصر بخش مهمی از اتفاقات بازی رقم می خورد.

کارل هایزنبرگ در رزیدنت اویل 8 ویلیج

لُرد کارل هایزنبرگ (Karl Hiesenberg)

آقای هایزنبرگ مردی خوشتیپ و یکی از خطرناک ترین به ظاهر انسان های زیر دست میرانداست. او مردی باهوش و از نوابغ ساخت و ساز ماشین های پیشرفته هوشمند مکانیکی و صاحب کارخانه ای نزدیک به روستا است. در بخش های مختلف بازی Resident Evil Village حضور پیدا می کند و هر بار می تواند شما را آزار دهد. او بسیار زیرک و منفعت طلب است.

دونا بنوینتو در رزیدنت اویل 8 ویلیج

دونا بنوینتو (Donna Beneviento )

دونا بنوینتو از بازماندگان خاندان بنوینتو و سومین رئیس ایالات که او هم به میراندا خدمت می کند. دونا را شاید بتوانیم مرموز ترین شخصیت بازی RE8 بنامیم. او همیشه لباسی کاملا پوشیده و سیاه به تن دارد و حتی صورتش هم پیدا نیست. او یک عروسک ساز بسیار ماهر است و یک عروسک به نام آنجی دارد که همیشه با اوست و این دو یک روح در دو جسم هستند و کاملا به هم متصلند. دونا بنوینتو برای ارتباط با دیگران از آنجی استفاده می کند و محیطی ترسناک را در قصر عجیبش مدیریت می کند.

سالواتوره مورو در رزیدنت اویل 8 ویلیج

سالواتوره مورو (Salvatore Moreau)

زشت ترین و عجیب الخلقه ترین لرد 4 ایالت سالواتوره مورو نام دارد که او هم از خدمت گذاران وفادار میرانداست. او موجودی جهش یافته و بسیار گوشه گیر است و اگر دست و پا نداشت دیگر شباهت ظاهری کمی را با انسان می شد از او پیدا کرد. انگل کادو به شدت روی او تاثیر گذاشته است و او را می توان در آب انبار خاندان مورو پیدا کرد.

مادر میراندا در رزیدنت اویل 8 ویلیج

مادر میراندا (Mother Miranda)

مادر میراندا یا بهتر است بگوییم خدای روستا که تمام مردم آنجا وی را می پرستند و برای آنان مادر میرانادای مقدس است. او صاحب قدرت و رئیس کل اربابان 4 خاندان ایالت است همچنین سازنده پخش کننده انگل کادو است . میراندا بیش از صد سال سن دارد و بعد از مرگ دخترش اِوا توانست قدرت های عجیب و فرا انسانی پیدا کند.

مادر میراندا و چهار بزرگ خاندانی که نام بردیم دشمنان اصلی شما در بازی رزیدنت اویل ویلیج هستند. البته موجودات بسیار ترسناکی در این بازی وجود دارند که تعداد آنها به بیش از 20 نفر دیگر می رسد اما برای جلوگیری از اسپویل شدن داستان بازی که گاهی حتی با دیدن تصاویر هم اتفاق می افتد کمتر به آنها اشاره می کنیم. فقط این را بدانید که برخی از آنها دست کمی از اربابان ندارند و اگر حرفه ای کار نکنید شما را تکه تکه خواهند کرد.

البته کریس ردفیلد هم باید در لیست کاراکترهای اصلی بازی نوشته شود اما چون نقش کم تری نسبت به بقیه کاراکترها بازی می کند و بسیار هم شناخته شده است نام آن را در لیست ننوشتیم.

گرافیک و فضا سازی و صدا گذاری بازی رزیدنت اویل ویلیج

از لحظه شروع بازی متوجه خواهید شد که با یک گرافیک چشم نواز طرف هستید، جاافتادگی صورت کریس ردفیلد را از خطوط بغل چشم و پوست صورت و حالت چشم ها می شود دید. همینطور صورت رز و میا بسیار خوب طراحی شده است. زمان شروع بازی با ایتن در یک جاده ی تاریک برفی، ناخودآگاه استرس وجودتان را می گیرد. فضا تاریک و سرد و بسیار ترسناک است. صدای شاخه های درختانی که باد از وسط آن ها می وزد بسیار دلهره آور است و گیم پلی تماشایی حرکت های ایتن چه از بابت راه رفتن و چه دویدن به نظر طبیعی می رسد.

زمانی که دارید در آن تاریکی با ایتن که زخمی و کاملا گیج است به راهتان روی مسیر برفی ادامه می دهید، در تاریکی روبرو ناگهان پاهایی را می بیند که از جاده عبور می کنند و دوست ندارد دیگر جلوتر بروید ولی خب باید بروید و راه دیگری وجو ندارد. فضای رعب آور اولین کلبه ای که در بازی می بینید، خون ریخته شده جلوی درب، زیرزمین کلبه عالی ساخته شده است.

رزیدنت اویل ویلیج تلفیقی از نسخه 4 و 7 است و این را خیلی زود خواهید فهمید. اول شخص بودن بازی که مشابه رزیدنت اویل هفت است و نوع شلیک و کیف وسایل و خیلی دیگر از حرکات را هم در شماره چهارم دیده ایم. یک ساعت ابتدای بازی به حدی هیجانی و ترسناک است که واقعا نمی توانید از بازی خارج شوید. واقعا Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان است.

می توان گفت تنها نقطه امن بازی اتاق هایی است که فروشنده غول پیکری بنام دوک وجود دارد. شاید برای شما هم گاهاً پیش بیاید که از ترس به خانه سِیو پناه ببرید چه را که نقطه اَمنی در این بازی وجود ندارد. چون این اتاق به زیبایی طراحی شده است چه از لحاظ موسیقی و چه از لحاظ محیط بیرونی و مکان درونی حس آرامش به شما می دهد.

ایتن در برابر موجودات ترسناک رزیدنت اویل ویلیج

در Resident Evil Village با موجوداتی بسیار ترسناک و باهوش روبرو هستیم که خیلی سریع حرکت می کنند. موجودات گرگینه مانندی که تلفیقی از خون آشام و ترسناک ترین گرگینه هایی هستند که تا بحال دیده اید. واقعا باید به خالق این اثر بابت ساخت این موجودات تبریک گفت و از او پرسید چطور چنین چهره و بدن هایی را خلق کرده است. دندان های آنها شبیه به دندان های وحشتناک ترین حیوانات وحشی جنگل های آمازون است و بدن هایشان ما بین کفتار و گرگ است.

صدا گذاری بازی بدون اغراق کم نظیر است، زمانی که صدای پا و نزدیک شدن های دشمنان را می شنوید حس میکنید صدا از پشت سر و بغلتان می آید. مثلا در جایی که در روستا در یکی از خانه ها پیرمردی را می بینید که هراسان برای دفاع از خودش و نجات جان ایتن اسلحه ای به دست ایتن می دهد، در آن هنگام صدای نزدیک شدن گرگینه ها دلهره ای به جانتان می اندازد که خارج از توصیف است و خودتان باید تجربه کنید.

صدای سلاح ها به اندازه صدای تفنگ های کال آو دیوتی خوب است. عوض کردن خشاب و نوع تیراندازی چه از لحاظ گیم پلی چه گرافیک و چه صدا نمره قابل قبولی را دریافت می کند.

در این بازی بارها ایتن مورد حمله موجودات خونخوار قرار می گیرد و زخمی می شود. صحنه های زخمی شدن ایتن همانند فیلم های اسلَشر، پر از خون و درد است. جایی از بازی انگشتانش گاز گرفته می شوند و جایی با چنگال تیز دشمن، تلفیقی از خون و درد را خواهید دید و از صدای آن شما هم درد می کشید و واقعا دلتان برای ایتن می سوزد.

کپکام در ساخت بزرگان خاندان قبایل هیچ چیز کم نگذاشته است. بانو دیمیترسک و هایزنبرگ را درخشان ساخته اند. هر دو بسیار شخصیت های کاریزماتیکی دارند. در عینِ زیبایی و انسان بودنشان می توان هیولای درون آنها را دید. بدن ها و جزئیات صورتشان عالیست و مثل یک فیلم سینمایی شما را مجذوب خود می کند.

کاخ دیمیترسک ما را یاد عمارت اسپنسر می اندازد، عمارتی که پله هایش شبیه به عمارت اسپنسر است و دارای اتاق های بسیاری است فقط تفاوتش این است که آنجا پر از زامبی بود اما در این قصر چیزی بدتر از زامبی در انتظار شما خواهد بود یعنی دیمیترسک و دختران خون آشامش که دلشان برای خوردن خون و گوشت انسان تنگ شده است، پس بسیار مراقب باشید.

نمای بیرونی قصر بانو دیمیترسک
نمای بیرونی قصر بانو دیمیترسک که ایتن به آن نگاه می کند

از طرفی بنوینتو و مورو هم عالی ساخته شده اند، واقعا از عروسک بنوینتو خواهید ترسید مخصوصا زمانی که قرار است با او مبارزه کنید. این عروسک ما را یاد Chucky می اندازد. اگر از چاکی ترسیده اید از او هم خواهید ترسید، هم از صدای او و هم از استایل بنوینتو. اگر بخواهیم به مورو امتیاز دهیم، نسبت به بقیه کمی مصنوعی است اما باز هم عالی است، مورو یک موجود واقعا عجیب و حال بهم زن است که وقتی راهی برایش نمی ماند همانند یک هیولای آب می شود و به شما حمله می کند.

در واقع نمی توان از گرافیک، گیم پلی و صدا گذاری بازی ایراد گرفت مگر اینکه خیلی جزئی در برخی از صحنه ها و انقدر کم هستند که به چشم بیننده نمی آیند. اما باید اعتراف کرد که بیشترین سهم در القای ترس در این بازی متعلق به موسیقی و صداگذاری درون بازی است که با این خصوصیت ها Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان می شود.

نقدهایی که به بازی رزیدنت اویل ویلیج می توان وارد کرد

  • در تمام بازی بارها پیش می آید که ایتن باید از مکان های تکراری در روستا عبور کند و از آنجا که وسیله نقلیه ای ندارد کمی خسته کننده می شود مخصوصا زمانی که از از روی نقشه می خواهید مکان هدف را پیدا کنید اوایل بازی کمی اذیت خواهید شد.
  • در اوج هیجان و ترس حتی زمانی که هیولایی به دنبال شماست می توانید وارد Save Home شوید و نفسی بکشید که این مسئله در عمارت بانو دیمیترسک کاملا مشهود است.
  • معماهای بازی برای یک گیمر کمی آسان بنظر می آید و ای کاش زمان بیشتری را از بازیکن می گرفت.
  • برخی از هیولاهای اصلی بازی نسبت به تهدیداتی که می کنند،ضعیف تر هستند و به قول معروف طبل تو خالی هستند و برخی از قصرها از دور خیلی ترسناک هستند اما وقتی که واردشان می شوید انتظار شما را با توجه به برداشتی که از نمای بیرونی می کردید برآورده نمی کنند.

این بازی به گونه درختی پیش می رود، یعنی همه چیز در ظاهر، محدود و مشخص است اما بصورت لایه لایه هر چقدر وارد می شوید هم داستان باز تر می شود، هم هیولاها متنوع تر می شوند و هم محیط ها زیادتر و نقشه گسترده تر می شود و این یکی از ویژگی های عالی این بازی است که ما در کمتر بازی دیده ایم.

رزیدنت اویل 8 را کاملا درک می کنید و داستانش را متوجه خواهید شد، یک شروع و پایانبندی فوق العاده در RE8 وجود دارد، دموها زیبا هستند. راستش را بخواهید وارد هر ایالت که می شوید اوایلش خیلی می ترسید. اما کمی که به جلو پیش می روید ترس شما کم می شود و محیط برایتان تا حدودی عادی می شود با این وجود بازی همچنان ترسناک ساخته شده است و می خواهیم از یک قسمت خیلی ترسناک بازی برایتان بگوییم.

یکی از ترسناک ترین صحنه های بازی های ویدیویی

نوزاد غول پیکر هیولا بازی رزیدنت اویل 8 ویلیج
حمله Baby نوزاد غول پیکر آدم خوار به ایتن

در قسمتی از بازی که شما با Baby یا همان نوزاد جهش یافته مواجه می شوید، واقعا بارها از جایتان می پرید. در یک خانه با راهروهای تو در تو و بسیار تاریک ناگهان با نوزادی مواجه می شوید که بسیار زشت و غول پیکر است یعنی به زور از راهروها رد می شود.

زمانی که او را می بینید باید فرار کنید و پناهگاهی را پیدا کنید مثل کمد یا زیر تخت چون اگر ایتن را پیدا کند خیلی راحت او را میبلعد. این قسمت از بازی را چه از لحاظ لوکیشن و چه از لحاظ کاراکتر نوزاد با آن صدای ترسناک، به جرئت می توان از ترسناک ترین صحنه های تاریخ بازی های ویدیویی دانست.

البته در قسمتی هم که با بنوینتو و عروسک زشتش روبرو می شوید هم خواهید ترسید وقتی با آن حال خراب و در بین ده ها عروسک باید آنجی را شناسایی کنید و به او چاقو بزنید تا بنوینتو نابود بشود. تصاویر این صحنه از بازی هم بسیار خوب طراحی شده است.

در نهایت باید بگوییم که ویلیج را می توانیم ترسناک ترین قسمت از سری رزیدنت اویل بدانیم . این بازی دارای فضای تاریک و ترسناک بسیاری است، نقش های مثبت و منفی و دشمنان، زیاد و متنوع هستند. بازی اصیل است و با حفظ ریشه هایش توانسته پیشرفت های زیادی در زمینه گرافیک و گیم پلی داشته باشد. صدا گذاری عمیق و بسیار دلهره آور یکی از نکات مثبت بازی است. بازی در حالت درجه بندی سخت واقعا هیجانی تر و ترسناک تر می شود.

شخصیت ایتن عالی ساخته شده است. محیط بازی دارای یک ظاهر ساده دارد اما از درون واقعا گیج کننده است. حل معماهای متنوع خوب است اما برخی از آنها متاسفانه کمی ساده است و احتمالا خیلی درگیر معماها نخواهید شد و این نقطه ضعف بازی است. اگر یادتان باشد در رزیدنت اویل 4 بارها پیش می آمد که ساعت ها درگیر حل معما می شدیم.

رزیدنت اویل هشت دارای داستان فوق العاده زیبا و گاهاً غم انگیز است و می تواند اشک شما را در بیاورد. داستان بازی شروع خوبی دارد، فلش بک ها گیج کننده نیست، بصورت لایه بندی شده جذاب می شود و هر چه به جلو می روید داستان بازی شما را کنجکاوتر می کند. پایان بازی هم خوب جمع می شود و با پایان بسیار زیبا باعث می شود از انرژی و زمانی که پای این بازی گذاشتید هرگز پشیمان نشویدچون Resident Evil Village تلفیق ترس وحشت و هیجان است. اگر فکر می کنید در جایی اغراق کردیم یا نقدهای کوچک دیجیالیک منصفانه نبود در نظرات با ما در میان بگذارید.


مقالات مرتبط:

معرفی، نقد و بررسی بازی Alan Wake 2 بعلاوه داستان کامل

اعتیادآور ترین بازی های رکوردی موبایلی

بررسی کلی و تحلیل بازی Dead Space Remake 2023 (فضای مرده)

بررسی پیشرفت بازی Tomb Raider به همراه لارا کرافت (دختر افسانه ای)

بررسی 3 نسخه از بهترین قسمت های بازی مامور 007 جیمزباند افسانه ای

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

حسین
حسین هستم، علاقه مند به بازی های ویدیویی و دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات. رشته تحصیلیم مهندسی تکنولوژی سخت افزار هستش و دستی بر سخت افزار و الکترونیک هم دارم. بیشتر از 15 ساله که کار نویسندگی انجام میدم و الان هم عضو خانواده دیجیالیک هستم. من عاشق تولید محتوای اختصاصی و انحصاری هستم.

دیدگاهتان را بنویسید