بررسی و داستان بازی Death Stranding بازسازی دنیای ویران شده

بررسی و داستان بازی Death Stranding بازسازی دنیای ویران شده

با نزدیک شدن به زمان عرضه نسخه دوم بازی زیبا و پرطرفدار دث استرندینگ تصمیم گرفتیم نگاهی بیندازیم بر کُلیت این بازی در نسخه 2019 که موفق شد نقدهای بسیار مثبتی را در بخش های مختلف فنی از آن خود کند. بنابراین در ادامه به بررسی و داستان بازی Death Stranding بازسازی دنیای ویران شده ای که توسط آنتاگونیست این بازی که یکی از پرطرفدارترین بازیگران سریال مردگان متحرک می باشد می پردازیم. پس با دیجیالیک بمانید.

جدا شدن هیدئو کوجیما از کونامی در سال 2015 برای دوست داران کوجیما مثل یک کابوس بود. من هم از این مسئله خیلی نگران و از آینده ی کاری این طراح بازیِ صاحب نام، ناامید شدم و تمام خاطرات متال گیر و سالید اسنیک از جلوی چشمانم عبور کرد تا اینکه در سال 2019 و با انتشار بازی Death Stranding توسط “کوجیما پروداکشنز” همه چیز تغییر کرد و کوجیما بار دیگر ثابت کرد که هر کجا که باشد می تواند در میان نام آورترین توسعه دهندگان بازی بدرخشد.

بازی «دث استرندینگ» در 8 نوامبر 2019 به وسیله «سونی اینتراکتیو انترتینمنت» منتشر شد. این شروعی دوباره و پرقدرت برای کوجیما بود که برای ساخت آن هزینه ی زیادی شد و از بازیگران معروفی مثل نورمن ریدس، تروی بیکر و گیرمو دل تورو در آن استفاده شده است. عنوانی اکشن و ماجرایی که با داستان متفاوت و احساسی همانند یک اثر سینمایی توانست روح بسیاری از هواداران را به تسخیر خود درآورد. البته این عنوان، یا طرفداران دو آتیشه دارد یا مخالفانی که اصلا به آن اعتقادی ندارند.

این بازی درباره ی اتصال دنیایی از هم گسیخته می باشد که دچار یک پدیده ی آخرالزمانی شده است و موقعیت داستانی آن در ایالات متحده اتفاق میفتد. شهرهایی که از هم جدا شده اند و قهرمان داستان که نسخه اسکن شده ی نورمن ریدس به نام سم پورتر بریجز (Sam Porter Bridges) می باشد باید برای نجات شهرهای آمریکا وارد دنیایی بسیار عظیم و پرچالش شود تا بتواند نسل بشر را از انقراض کلی نجات دهد. در حقیقت ماموریت او متصل کردن شبکه ای از شهرهای از دسترس خارج شده است.

اگر از طرفداران کوجیما باشید زمانی که در حال تجربه ی این بازی هستید به وضوح می توانید رد پای سری متال گیر را در گیم پلی و حتی حالت های رفتاری شخصیت ها و موزیک بازی مشاهده کنید. من در خیلی از قسمت ها به یاد فانتوم پین می افتادم. حتی در زمینه مخفی کاری هم شباهت های ساختاری بین این دو عنوان یافت می شود و این تخصص کوجیماست که از قضا اولین بازی مخفی کاری حرفه ای هم توسط همین طراح خلق شد.

دلایل زیادی برای اثبات دث استرندینگ به عنوان یک بازی تراز اول وجود دارد. از موزیک، گرافیک، داستان و گیم پلی گرفته تا شخصیت پردازی که هر کدام به بهترین شکل ممکن طراحی شده اند. شخصیت هایی که هر کدام به طور جداگانه دارای پیشینه ی های ملموسی هستند و سازندگان با ورود به لایه هایی از زندگی و گذشته ی آنان به درک بهتر این شخصیت ها توسط گیمر کمک شایانی کرده اند.

این مسئله باعث شده است که حضور هر کدام از شخصیت ها را در بازی جدی بگیریم و ارتباط عمیقی با آنان برقرار کنیم. بنابراین شخصیت پردازی در دث استرندینگ بسیار عالی انجام شده است. کاراکترهای اصلی که هر کدام از آنان برچسب هویتی و گذشته ی مبهم خود را دارند با دیالوگ های بامعنی، فلسفی و احساسی رنگ زیبایی به کاتسین ها و بخش های گفتگو محور داده اند.

شخصیت بی بی bb در بازی death stranding
نوزاد درون بازی یا Bridge Baby (BB)

به عنوان مثال شخصیت BB یا همان کودک که البته بیشتر به یک نوزاد چند روزه شباهت دارد یکی از عناصر شخصیتیِ همیشه حاضر است که با ویژگی های رفتاری و عاطفش به یک کاراکتر بسیار قابل توجه و دوست داشتنی تبدیل شده که صداهای زیبایی از او شنیده می شود. این نوزاد که در داخل یک غلاف به دام افتاده و به سینه ی سم متصل است نمادی است از قرار گرفتن، در میان مرگ و زندگی. او می تواند با صدای خود که از اسپیکر DualShock شنیده می شود حضور هیولاها را قبل از اینکه متوجه شما بشوند اخطار دهد.

البته با وجود قدرتمند بودن شخصیت پردازی و انتقال احساسات و عواطف یا حتی حس ترس و هیجانِ شخصیت ها که به شکلی فوق العاده به گیمر منتقل می شوند متاسفانه اندک بازیگرانی هم در این عنوان حضور دارند که شخصیت پردازی آنها آن طور که باید قابل درک نیست. مثلا اگر به شخصیت هایی همچون «هیگز» و «دای هاردمن» بهای بیشتری داده شده بود قطعا داستان هم زیباتر از چیزی می شد که انتظار می رفت.

با اینکه برخی از جزئیات بازی، من را به یاد برخی از عناوین سال های گذشته می اندازد اما در مجموع موضوع کلی و ساختار Death Stranding شبیه هیچ یک از بازی هایی که تا کنون از کوجیما دیده ایم نیست و با اینکه بسیار بزرگ و خلاقانه است اما نتوانسته انتظاری را که سازندگان از آینده ی آن داشته اند را برآورده کند. با این حال از نظر من واقعاً زیباست ولی بازی می توانست و زمینه ی این را داشت که چیزهای بیشتری را به محتوایش اضافه شود. شاید یکی از چنین چیزهایی چرخش روز و شب برای ترسناک تر شدن بازی بود.

راستش را بخواهید به غیر از اینکه قرار است حامل تجهیزاتی در دنیای پساآخرالزمانی باشید نباید در Death Stranding به دنبال شگفتی خاص دیگری بود. با این وجود داستان خوب و زیباست. یک روایت علمی تخیلی و فانتزیِ سطح بالا که با کاتسین هایی که به معرفی دقیق شخصیت های کوجیمایی می پردازند، شما را کنجکاو برای فهمیدن ادامه ی ماجرا می کند. کوجیما پروداکشنز در ایجاد مضامین فلسفی و سیاسی همیشه سختگیرانه عمل کرده است و اینبار هم می توان موفقیتِ المان های سیاسی مدنی را در روایت آن دید.

در حالیکه پرداختِ همه چیز عالی انجام شده است میتوان نشانه ها و نمادهای قابل توجهی را در روایت کلی مشاهده کرد. استعاره های جالب تحت الفظی در کنار جملات و نمادهای فلسفی، وزن زیادی به روایت و داستان پشت هر شخصیت داده اند و در این میان ده ها ساعت موزیک تعاملی با این نماد ها و گفتگوها شکوهی باورنکردی به اتمسفر و داستان کلی بازی داده اند. اما آیا خط داستانی می تواند آنقدر پرجزئیات و طولانی باشد که در این جهان پهناور گم نشود؟ در ادامه، هسته ی اصلی داستان را برایتان بازگو می کنیم.

بررسی و داستان بازی Death Stranding بازسازی دنیای ویران شده

داستان بازی Death Stranding

داستان کامل بازی دث استرندینگ- death stranding

انفجارهایی مرموز و با منبع نامعلوم باعث می شود که در آینده ای نه چندان دور، کره زمین به مکانی ناامن و خطرناک برای نسل بشر تبدیل شود و حتی خطر انقراض، دنیای انسان ها را شدیداً تهدید می کند. همچنین این انفجارهای پیاپی و عجیب، منجر به ظهور موج عظیمی از فعالیت های فراطبیعی می شود که به عنوان Death Stranding شناخته می شوند. این اتفاقات باعث حضور گسترده ی موجودات خطرناک و شبح مانند، می شود که با پرسه زدن در دل طبیعت فجایع زیادی را به وجود میاورند و خطر انقراض گسترده ی نسل بشر را بیشتر از همیشه نزدیک می کنند.

واقعیتی در خارج از مکانِ امن بازماندگان در دنیای بیرون وجود دارد و این واقعیت همواره بین مرگ و زندگی سرگردان می باشد. تنها افرادی که روحی شجاع داشته و از جان گذشته هستند پورترها یا همان باربرهای آزاد می باشند که مسئولیت سختی به گردن آنان است و باید منابعی بسیار ارزشمند را به سرتاسر قاره منتقل کنند.

حالا نجات انسان ها و کره ی زمین به “سم پورتر بریجز” بستگی دارد. او یک پورتر است که ماموریتش نجات دنیاست. سم دارای گذشته ای هولناک و احساساتی است که مدام او را بین شرایط روحی مختلف قرار می دهد. سندرومی که باعث شده است خواب های عجیب و غریبی را تجربه کند. همین احساسات و چالش های روحی باعث شده است که در مسیری قدم بگذارد که انگار صرفاً برای او به وجود آمده است .

سم باید فواصل زیادی را در دل طبیعت بپیماید و فعالیت های منحصر به فردی را تکمیل کند بلکه بتواند نسل بشر را از خطر انقراض قریب الوقوع نجات دهد. او باید در ایالات متحده به مقابله با موجودات ناشناس و آسیب زننده بپردازد. به پاسگاه های مختلف سر بزند و آنها را تشویق به اتحاد در ائتلافی کند که می تواند با اشتراک گذاری دانش و منابع خاص، شهرهای آمریکا را دوباره متحد کند و بخش هایی را که از هم جدا شده اند مجدداً وارد شبکه اتصال همگانی بی سیم کند تا این آسیب ترمیم و بازسازی شود.

فضای بازی دث استرندینگ- death stranding

اما چگونه می تواند این کار را انجام دهد در حالیکه همه مردم از قدم گذاشتن خود یا عزیزانشان در دنیای طاعون زده ی بیرون می هراسند. آنها حتی از برقراری تماس هم می ترسند و تصورشان بر این است که هر تماسی باعث از دست رفتن عزیزانشان می شود و این بزرگ ترین دلیلی است که در برابر چنین تهدیدی تسلیم شده اند. تهدید از جانب رویدادی به نام Dead Stranding که می تواند به دلایلی خاص، انفجارهایی به نام “Void Out” را ایجاد کند. رویدادی در ابعاد هسته ای که می تواند باعث آلوده و غیر قابل سکونت شدن هر منطقه ای شود.

با این حساب، سم چگونه می تواند موجبات این اتحاد را فراهم کند؟ عملیات بازسازی منطقه به وسیله شبکه کایرال (Chiral Network) صورت می گیرد و کلید این کار، یک گردنبند است که در اختیار سم قرار دارد. این گرنبند به نوعی یک پروتکل امنیتی مجهز است و می توان از طریق آن همه شهرها را به شبکه کایرال متصل کرد. با این فعالیت ها پاداشی که نصیب سم می شود تجهیزاتی است که در اختیار او قرار می گیرد که به دنبال آن آگاهی او هم بالاتر می رود و می تواند از رازهای پشت پرده BT ها که گونه ای از موجودات خطرناک نوظهور هستند سر دربیاورد.

کایرال نوعی از شبکه ی متافیزیکی از نوع AT&T می باشد که می تواند ارتباط و پرینت سه بعدی تجهیزات شما را در کمترین زمان ممکن انجام دهد. تا زمانی که یک منطقه متصل نشود بازیکن حق مشاهده و دسترسی به سازه ها و هر گونه ساختی را ندارد. برای همین رساندن تجهیزات به این مکان الزامی است.

باران تایم فال (timefall) در بازی death stranding
باران های Timefall بسیار دلهره آور است

سم در طول این مسیر باید ماموریت هایی انجام دهد که البته انجام این وظایف برای او اصلا آسان نخواهد بود. در طول این مسیر پر پیچ و خم باید از سطوح دشواری عبور کند. از موجوداتِ بی تی، هومودمنزها و پورترهایی به نام میول ها باید به هر روشی که می تواند گذر کند. ضمن اینکه انتقال بسته هایی از تجهیزات برای استفاده در مکان مورد نظر بسیار مهم است. تا جایی که پس از چند بار تلاش و تحویل دادن آنها متوجه می شوید که مکانیک حمل و انتقال بار تنها راهی است که می توانید برای تکمیل کردن ماموریت از آن استفاده کنید. هر چند که سخت و آسیب زننده باشد.

لوازمی که نیاز به حمل آنها دارید بسیار مهم هستند و شامل کیسه های خون برای سلامتی، طناب برای بالا رفت، نردبان، اسپری هایی برای خنثی کردن اثر باران های تایم فال (Timefall) و برخی دیگر از لوازم که مهمترینشان همین مواردی است که نام برده شد. همه ی آنها روی هم قرار میگیرند و تا حدی سنگین می شوند که گاهی نگران شکستن ستون فقرات سم می شوید و احتمال سقوط او بر روی زمین یا پرتگاه ها بسیار بالا می رود.

شخصیت سم بریدجز در بازی دث استرندینگ- death stranding

تایم فال نوعی بارش باران در سطح گسترده و جهانی است که هر چیزی در زیر آن قرار بگیرد به سرعت پیر و نابود می شود. اگر سم در زمان این باران ها کلاه و لباس محافظ را نپوشیده باشد، خیلی سریع به گرد و خاک تبدیل خواهد شد. اما مسئله این است که این باران اگر تجهیزات قابل حمل سم را هم لمس کند آنها را هم از بین خواهد برد. بسته ها در زمانی کوتاه کم خواهند شد و این ضمن تزریق هیجان به شما انگیزه بیشتری برای انتقال سریع بسته ها به مقصد را خواهد داد.

در نهایت روایتی که کوجیما پروداکشنز به آن پرداخته است، تفسیری هدفمند از قرار گرفتن بین مرگ و زندگی است که در لایه های عمیق تر و به صورت ریشه ای به این مهم می پردازد که شکاف بین جوامع مدرن بیش از هر چیز دیگری می تواند عاملی برای نفوذ قدرت های غیرقابل مهار شود. کوجیما این نگرش را عامل نزول جوامع و دنیای کنونی انسانها می داند که در این روایت با پیچش های علمی تخیلی و ماوراء الطبیعه باعث خلق یک دنیای موازی مجازی شده است.

گیم پلی بازی Death Stranding

گیم پلی بازی Death Stranding

دث استرندینگ، پیاده روی یا همان کاوش کردن سم در این دنیا را به بهترین شکل ممکن و در قالب زاویه دید سوم شخص و گاهی اول شخص شبیه سازی کرده است و یک مکانیزم پویا را برای انجام فعالیت های فیزیکی مختلف در اختیار گیمر قرار داده است. بسته هایی که پیش تر در داستان بازی گفتم که سم باید آنها را حمل کند بر روی حرکات راه رفتن، دویدن و تمام فعالیت های فیزیکی او تاثیر بسزایی خواهند داشت.

این بسته ها که بر دوش سم سنگینی می کنند به میزان وزنشان راه رفتن سم را تغییر داده و او را دچار مشکلات زیاد و چالش های فراوانی می کنند. مخصوصا در بالا رفتن از دامنه کوه ها که شیب و ناهمواری بسیاری وجود دارد. این در حالیست که مسیرهای دشوار فقط به کوه ختم نمی شود و هر چیزی که در طبیعت و یک دنیای واقعی وجود دارد در این دنیای شگفت انگیز هم باعث اختلال در پیشروی سم می شود. بدتر از همه این است که با وجود چنین کوله باری قرار است با BT ها هم مواجه شود.

در گیم پلی بازی برای تمام این فعالیت ها فرمول های منحصر به فردی تدارک دیده شده است که بسیار تحسین برانگیز هستند. حتی کوچکترین عناصر مثل سنگ ها و مسیرهای سنگلاخی هم می توانند باعث از دست رفتن تعادل سم و واژگون شدن او و لوازمش شوند. بیشترین جایی که برایتان واژگونی های فاجعه آمیز را رقم می زند لبه پرتگاه یا دره هاست. اگر بازی رد دد ردمپشن 2 را تجربه کرده باشید با این سبک راه رفتن حساس، آشنایی قبلی دارید چرا که قطعاً با آرتور هم زمین خورده اید و در شرایط مختلف گیر افتاده اید.

با اینکه مکانیک حمل تجهیزات تا جایی برایتان جذاب به نظر می رسد، اما پس از مدتی بازی شما را ناچار به پیمودن مسافت های طولانی برای رسیدن به هدفی مشخص می کند. حتی گاهی نیاز به برگشتی کوتاه یا بلند به مسیرهای تکراری خواهید داشت که اینها کمی عذاب آور خواهد بود. این در حالیست که قابلیت سفر سریع برای چنین چالش هایی وجود دارد. البته سفری سریع و بدون کوله بارتان که انتخاب ارزشمند بودنِ این Fast Travel به شما مربوط می شود.

همچنین برای کمک به پیشرویِ شما ابزارهایی درون بازی قرار داده شده است. ابزارهایی مثل چرخ دستی و وسایل نقلیه مثل موتور و کامیون که البته نمی توان درباره موفقیتِ راندن آنها در مسیرهای صخره ای و دارای ناهمواری بسیار، نظر قطعی داد. من که بارها در بین سنگ ها گیر کردم و نتوانستم ادامه دهم. در حقیقت برای هر مشکلی یک راه حل عملی وجود دارد به شرط اینکه بتوان از آنها استفاده کرد.

سازندگان با خلق شبکه کایرا حس به ثمر رسیدن تکنولوژی آینده را به شکلی زیبا به تصویر کشیده اند. شبکه ی متشکل از سازه هایی که در قسمت های مختلف دنیای بازی قرار دارند و سم مسئول بررسی، تنظیم و ارتقای آنان است. البته این کار در شرایط آنلاین بازی بسیار کاربردی تر و متفاوت خواهد بود. زمانیکه مناطق و بخش های مختلف بازی را به شبکه کایرا متصل می کنید می توانید در جای جای بازی، ساخته های سایر بازیکنان را مشاهده کنید و گاهی برای تعمیر آنها به طور جدی نیاز به همکاری شما با سایر اعضا خواهد بود.

حمل و انتقال تجهیزات برای فعال کردن شبکه کایرا در death stranding
گاهی کوله بار سم باعث اختلال زیادی در روند پیشروی او می شود

نمی دانم فقط برای من اینگونه بود یا برای شما هم با تجربه بازی چنین حسی به وجود می آید که در گیم پلی بازی و مخصوصا پیشروی در بیابان ها، رد پای طراحی کوجیما به سبک سالید اسنیک و مخصوصا فانتوم پین را به وضوح حس کنید. ویژگی کسل کننده بودن محیط گسترده بازی که همانند فانتوم پین به وسیله آیتم های طول مسیر از حالت خسته کننده خارج شده و به نوعی با ابزار سرگرم کننده به پیشروی با گیم پلی جذاب تبدیل شده است.

شما می توانید با انجام ماموریت های فرعی که در دنیای عظیم دث استرندینگ قرار داده شده است، سطح ابزار خود را ارتقاء دهید که این کار بسیار لازم و بااهمیت است. بنابراین حتی سعی کنید در طول مسیر پرپیچ و خم بازی، ماموریت های جانبی یا فرعی را تکمیل کنید و با دست خالی پیشروی نکنید. چون در این صورت به مشکل بر خواهید خورد.

پیشروی با سم تا ساعات قابل توجهی بازی را به یک داستان ماجرایی سینمایی تبدیل کرده است. اما پس از گذشت بیش از 12 ساعت از بازی که سلاح های مرگبار به شما داده خواهد شد، به نوعی از این حالت پیشروی سینماتیک خارج شده و به سمت یک اکشن ماجرایی تواَم با سلاح سوق پیدا می کند. این در حالیست که تا قبل از آن شما فقط یک اسکنر برای تشخیص مسیر و شناخت تهدیدها به همراه خواهید داشت.

هر چند که با وجود داشتن سلاحی که در اختیارتان است بهتر است که کسی را نکشید و به شیوه مخفی کاری کوجیمایی پیشروی کنید. حتی اگر هم کسی را کشتید بهتر است که فورا جسد را منهدم کنید. با این کار ارزش سیستم مخفی کاری فوق العاده ی این بازی را بیش از همیشه درک خواهید کرد. برای نابود کردن جسد بهترین روش این است که آن را در یک زباله سوز بسوزانید تا دچار چالش در زمان کلی گیم پلی بازی نشوید.

ویژگی ها و قابلیت های فنی زیادی در دث استرندینگ نهفته است اما این بازی هم مثل هر عنوان دیگری می تواند در برخی از ویژگی ها متوسط یا ضعیف عمل کند که یکی از آنها هوش مصنوعی در مبارزات است و متاسفانه آنطور که برای یک بازی در چنین سطحی لازم است، بازیکن را دچار چالش نمی کند و وقت زیادی از بازیکن نمی گیرد. حتی تجربه ی مقابله با هیولاها یا کچرها هم به همین صورت است و برای عبور از آنها کار سختی در پیش نخواهید داشت. به طور کلی تنها چیزی که در زمان سفر باید به طور جدی نگران آن باشید آسیب دیدن بسته ای است که مشغول حمل آن هستید.

در نهایت این بازی نه در دسته عناوین بسیار طولانی قرار می گیرد و نه در دسته عناوینی که گیم پلی کوتاه دارند. با این حال اگر بتوانید سریع و با قدرت پیشروی کنید، در کوتاه ترین حالت به چیزی در حدود 40 تا 50 ساعت زمان برای اتمام آن نیاز خواهید داشت. این پایان سریع بستگی زیادی به موفقیت در 5 باس فایت پیش رویتان خواهد داشت. اما کل بازی و همه ماموریت های جانبی و کاوش های دقیق می تواند در حدود 70 ساعت به طول بی انجامد.

ساخت پل در بازی دث استرندینگ- death stranding
ایجاد پل می تواند در بخش چند نفره باعث کمک به بازیکنان شود

یکی از جذاب ترین ویژگی های این بازی متعلق به قابلیت مالتی پلیر آن می باشد. این بخش می تواند سفر را برای سایر افرادی که مشغول تجربه بازی هستند آسان تر کند. یک سیستم آنلاین نامتقارن و جذاب که سبب می شود هر کدام از بازیکنان از رد پاهای نفر دیگری که در این محیط بوده است استفاده کنند. یعنی به موجب آن می توانید آیتم ها و لوازم افراد دیگر را در دنیای قابل بازی خودتان ببینید و برعکسِ همین مسئله برای آنان هم صادق است.

هر کدام از بازیکنان می توانند نردبان یا طنابی را که بازیکن دیگر برای بالا رفتن از بلندی ها استفاده کرده است را مشاهده کنند که برای او به جا مانده است. این ویژگی بسیار جالبی است. حتی می توانید جاده و پل بسازید و ضمن قابل مشاهده کردن نام شما به عنوان سازنده، مسیر عبور را برای سایر بازیکنان هموار کنید تا راحت تر پیشروی کنند. همچنین می توانید مواردی را استفاده کرده و بخش هایی از سازه های خود را کم و زیاد کنید.

این یک ایده فوق العاده است که می توانید در دنیایی خطرناک و بین موجوداتی که هیچ ارتباط صمیمانه ای با شما نخواهند داشت با دوستان خود گرد هم آیید و طی یک همبستگی از این محیط لذت ببرید. دنیای که برای بار اول زمانیکه وارد آن می شوید پر از چیزهای جدید است و شور و اشتیاق بازیکنان را برای کشف موارد تازه مثل ایستگاه های شارژ، جاده ها و پل ها و هر چیز جدیدی بالا می برد. سازه های هر بازیکنی می تواند به نقطه عطفی برای گذر از سختی ها و ناهمواری های خشن تبدیل شود و به طور کلی این سیستم منجر به تکامل بازی خواهد شد.

فضای اطراف شما علامت گذاری می شود و هنگامی که به صورت پشت سر هم به ردپاهای سایر بازیکنان برخورد می کنید شروع به شناسایی سایر پلیرهای نادیده می کنید. اگر به یکی از وسایل گمشده ی بازیکنان دیگر برسید می بینید که برچسبی از نام صاحبش را بر خود دارد. بنابراین می توانید زمانی را برای جبران یا بازگرداندن کنید. در حقیقت این بازی را به تنهایی انجام می دهید اما دنیای خود را به اشتراک گذاشته و عناصر مورد نظر را لایک می کنید.

گرافیک بازی Death Stranding

گرافیک بازی Death Stranding
گرافیک بازی بسیار بالاست

از هر چه بگذریم نمی توانم گرافیک دث استرندینگ را تحسین نکنم. این بازی یک عنوان بصری خیره کننده است که نمونه آن را حداقل من تا سال 2019 و زمان عرضه آن تجربه نکرده بودم. یک جهان باز و شگفت انگیز که با مساحت بسیار زیاد و داشتن محیط هایی مثل کوه ها و صخره های قرمز گرفته تا زمین های یخ زده و برفی و جنگل های سرسبز که پر از دشمنان و BT هاست و می تواند ساعت های زیادی شما را اسیر خود کند.

طراحی چهره ها بسیار واقعی است. مخصوصا شخصیت های تاکید شده که مثل یک فیلم سینمایی واقعی شما را مبهوت خود می کنند. چرا که طراحان و توسعه دهندگان در این قسمت، هم بر روی چهره و هم بر روی فیزیک آنان تمرکز زیادی کرده اند تا آنها را همچون کاراکترهای دنیای واقعیشان در بیاورند. مثل همین شخصیت سم که با نسخه واقعیش شباهت عجیبی دارد.

این بازی با موتور گرافیکی نام آشنای دسیما توسعه یافته است. موتوری که نام آن با استفاده در بازی هورایزن زیرو داون اعتباری بیشتر از قبل گرفته بود و حالا با دث استرندینگ و چنین گرافیکی دیگر نمی توان برتری قدرت آن را نسبت به بسیاری دیگر از موتورهای بازی سازی انکار کرد. از آنجایی که من یک سال با تاخیر، نسخه PC را تجربه کردم پس با توجه به آن می توانم بگویم اگر سیستمی قدرتمندتر از PS4 داشته باشید و تنظیمات گرافیکی را بالا ببرید، با تصاویر گرافیکی باورنکردنی مواجه خواهید شد و میتوانید واقعیت دنیای دث استرندینگ را مشاهده کنید.

گرافیک بازی دث استرندینگ (death stranding) بر روی کامپیوتر
اتمسفر بازی پر از جلوه های هنری است

بر روی تنظیمات خیلی بالا بدیهی است که بازی در رزولوشن های 1080p و 1140p بیش از 60 فریم در ثانیه را ارائه دهد. ضمن اینکه طیف نرمالی از تنظیمات گرافیکی موجود است که در صورت داشتن کارت گرافیک قدرتمند می توانید بدون خارج شدن یا ریست شدن بازی آنها را تا حد بالایی افزایش دهید. با این حال متاسفانه این سفارشی سازی فاقد ویژگی قابل تنظیم FOV است که این می تواند برخی از گیمرهای حرفه ای را ناامید کند. اما نرخ قابل تنظیم فریم بین 60 تا 240 فریم در ثانیه این فقدان را خنثی کرده است.

هر چقدر که این بازی بر روی PS4 خوب به نظر می رسد، بر روی کامپیوتر خیره کننده عمل می کند. محیط های زیبا و جلوه های پر زرق و برق و چشم نواز در کنار جلوه های بصری آب و هوا و شخصیت ها بیانگر قدرت تیم طراحی کوجیما و ظرافت کاری آنها می باشد. من به غیر از چند مورد در جلوه های بصری اولیه بازی شاهد افت قابل توجه فریم در طول این بازی نبودم.

حالت عکسبرداری کاملی در این بازی قرار داده شده است که برای علاقه مندان و مخصوصا بررسی کنندگان بازی بسیار کاربردی خواهد بود. گزینه های زیادی در این ویژگی برای علاقه مندان ارائه شده است که البته برای استفاده از آن باید از نرم افزارهای استیم یا قابلیت های انویدیا یا ای ام دی استفاده کنید که البته باید تا حدودی درباره آن آگاهی داشته باشید.

محیط و اتمسفر بازی Death Stranding

محیط بازی Death Stranding

همانطور که پیش تر هم گفتم بازی در ایالات متحده اتفاق میفتد. این در حالیست که باران های مخرب تایم فال منجر به نابودی و البته کوچکتر شدن نقشه ایالات متحده شده است. البته کوچک بودن نقشه در اصل برای تبدیل شدن دنیای واقعی به محیط بازی است و این کار باعث تعامل عناصر محیطی با مضامین کلی بازی شده است.

شاید بعضی وقت ها دنیای این بازی را خالی تصور کنید اما واقعیت این است که موارد پنهان شده ی قابل توجهی مثل Knot Cities و Preppers وجود دارد که می توان از امکانات آنها استفاده کرد و همچنین این موارد با اتصال به شبکه ی کایرا باید مجددا به کل آمریکا متصل شوند.

محیط و اتمسفر بازی دث استرندینگ- death stranding
سم برای اتصال همه مناطق به شبکه کایرا باید از یخبندان عبور کند

البته در نهایت محیط و اتمسفر بازی خیالی است. دنیای بازی پر از آیتم ها و ابزارهایی است که نمی توان بر روی سالم ماندن آنها در زیر باران های دلهره آور تایم فال مطمئن بود. چون این باران ها باعث صدمه زدن و حتی از کار انداختن تجهیزات قابل حمل شما خواهد شد. اما باید دید که آیا سم می تواند این دنیای پساآخرزمانی و دارای باران های تایم فال را از نو بسازد و در حقیقت دث استرندینگ را از بین ببرد.

موسیقی بازی Death Stranding

فرگیل و سم پورتر بریدجز (same and fragile)
دو تا از شخصیت های اصلی بازی به نام های Fragile و Sam Porter Bridges

موسیقی Death Stranding بسیار زیبا و رویایی است. این موسیقی منطبق بر موقعیت و شرایط خاص شما پخش خواهد شد و بسیار معنادار و جذاب هستند. این موزیک های ارزشمند می توانند به سفر شما در این مسیر، هدف و انگیزه برای پیشروی بیشتری دهند. با شنیدن این موزیک های خاص، احساس غوطه ور شدن در محیط و اتمسفر را به طور لذت بخشی تجربه خواهید کرد.

دث استرندینگ یک بازی بسیار آرامش بخش است. من در زمان تحویل بسته ها با موزیک لطیف بازی ناگهان پس از دقایقی خود را در حال پیاده روی آرام و لذت بردن از محیط پیدا می کردم. اما در مجموع، این موزیک ها می توانند جلوه گر حس دلهره، آرامش، هیجان و کنجکاوی در شرایط مختلف باشند. مثلا در هنگام فرار یا مبارزه با BTها یا بارش تایم فال قطعه هایی از موزیک های گوش نواز و دلهره آور آدرنالین بازیکن را افزایش می دهند و این تطابق فوق العاده باعث شده است یکی از بهترین موسیقی متن های بازی ها در سال های اخیر را تجربه کنید.

موسیقی متن اصلی بازی دث استرندینگ توسط لادوینگ فورسل ساخته شده است که در گذشته با کویجما در Metal Gear Solid V همکاری کرده است. کلا در این بازی آهنگ های زیادی وجود دارد که یکی از مورد علاقه ترین موضوعات موزیک برای من موزیک های مالیخولیایی زیبای Easy Way Out از گروه Low Roar است که برای ریلکس کردن یک گزینه ایده آل است هر چند که اصوات گیج کننده هم در آن به اندازه ی کافی وجود دارد.

در نهایت این بازی با دارا بودن کاتسین های بسیار زیبای سینمایی و یا برخی از مراحل فاقد گیم پلی که با پخش انیمیشن ها به پیش می رود شما را در دنیای سینمایی خود غرق می کند. با این حال این مسئله می تواند موجب رضایت برخی از از بازیکنان و از سوی دیگر نارضایتی گروهی شود که علاقه زیادی به در دست گرفتن و کنترل همیشگی شخصیت بازی یا تیراندازی را دارند. در حقیقت این عنوانی است که یا آن را با آغوش باز می پذیرید و عاشقش می شوید یا در همان ساعات اولیه از ادامه دادن آن منصرف خواهید شد.

فقط کافیست که از بازی خوشتان بیاید تا به هیدئو کوجیما تا آخر داستان آفرین بگویید و از خلاقیت بالایش ابراز خرسندی کنید. چرا که تا پیش از بازی دث استرندینگ هیچ موضوع نوآورانه و متفاوتی را در عناوین دیگر شاهد نبودیم. من که به شجاعت و جسارت او آفرین می گویم چون بر خلاف خیلی از سازندگان که به عناوین تکراریشان هر سال شاخ و برگ اضافی می دهند و صرفاً به دنبال منفعت اقتصادی هستند، کوجیما قدرت ریسک کردن برای تغییر بنیادین را را با ثبت یک ایده نوآورانه و به یاد ماندنی و بر خلاف میل برخی از مخاطبین، به سایر همکارانش یاد داد.

بخش های مختلف بازی دث استرندینگ- death stranding
قسمت هایی از بازی Death Stranding

در آخر باید گفت که Death Stranding یک شاهکار بصری و یک داستان منحصر به فرد است. داستانی درباره ریشه های فردگرایی و تشویق برای ارتباط بیشتر جامعه با یکدیگر. جامعه ای از هم گسیخته با انبوهی از حس ناامیدی و مهجوریت که قهرمان جذاب بازی به نام سم می توانید به بازسازی آن کمک کند و تنها امید در جهانی پساآخرالزمانی باشد. هر چقدر که این بازی در بخش های فنی خوب عمل کرده است اما واقعیت این است که دث استرندینگ با داستان سرایی و اتمسفر پویای خود بازیکن را شیفته می کند.

دث استرندینگ روایتگر جامعه ای است که توسط یک نیروی ناشناخته مادون طبیعی دچار بحران آخرالزمانی و در نهایت نابودی و زوال شده است و هیچ قدرتی بر روی زمین توانایی مبارزه با این تهدید را ندارد. اگر کنسول یا پلتفرمی دارید که قدرت میزبانی این محصول گرافیکی کوجیما پروداکشنز را دارد بهتر است هر چه سریعتر درون آن شیرجه بزنید.

این بازی با اخذ آراء مثبت و نظرات مطلوب منتقدین راجع به ویژگی های مذکور مورد ستایش قرار گرفت و جوایز بسیاری را در جشنواره های بین المللی از آن خود کرد. حتی نامزد بازی سال شد. این بازی همانند The Last of Us دو دسته مخاطب دارد. یا عاشقانی که به شدت درگیر فضای آن شده اند و یا کسانی که کلا نتوانسته اند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر شما هم مثل من از گروه اول هستید تبریک می گویم از اینکه یک عنوان موفق را در دفتر خاطرات خود ثبت کردید. از اینکه با بررسی و داستان بازی Death Stranding بازسازی دنیای ویران شده همراه دیجیالیک بودید سپاسگذاریم.


بررسی بازی (2023) The Crew Motorfest ریسینگی شاهکار اما بی ادعا

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

حسین
حسین هستم، علاقه مند به بازی های ویدیویی و دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات. رشته تحصیلیم مهندسی تکنولوژی سخت افزار هستش و دستی بر سخت افزار و الکترونیک هم دارم. بیشتر از 15 ساله که کار نویسندگی انجام میدم و الان هم عضو خانواده دیجیالیک هستم. من عاشق تولید محتوای اختصاصی و انحصاری هستم.

دیدگاهتان را بنویسید