بررسی فیلم گلادیاتور 2 سرنوشت روم در دستان لوسیوس
آنها وحشی و نیرومند هستند و می توانند بر سر آرمان های خود تا پای جان مبارزه کنند. گلادیاتورها یکی از سنبل های روم باستان هستند که بلندای یک تاریخ در صدای شمشیر و نعره این افراد نهفته است. مردان مبارز در قسمت دوم گلادیاتور آمده اند تا باز هم حماسه ای دیگر را در ادامه گلادیاتور 2000 خلق کرده و پرچم پیروزی را بالا ببرند. در این قسمت از دیجیالیک با بررسی فیلم گلادیاتور 2 سرنوشت روم در دستان لوسیوس با ما همراه باشید.
عاشقان دنیای گلادیاتورهای روم باستان و طرفداران راسل کرو در فیلم گلادیاتور 2000 بالاخره از چشم انتظاری 24 ساله خلاص شدند. ریدلی اسکاتِ 81 ساله باز هم ثابت کرد که برای ساخت آثار بزرگ و ماندگار سینما، سن می تواند فقط یک عدد باشد.
بعد از موفقیت «بیگانه رومولوس» حالا نوبت به گلادیاتور 2 رسیده است تا اسکات با موفقیتی دیگر، سال 2024 را یک سال رویایی برای خود کند. صحبت از دو فیلم پرطرفدار و بزرگِ «بیگانه رومولوس» و «گلادیاتور 2» است که در دو سبک مختلف توسط این کارگردانِ باتجربه بر روی پرده رفتند و ثابت شد که او می تواند در هر ژانری حرفه ای و موفق عمل کند.
این طور که مشخص است اسکات در سال 2024 خودش را وقف ساخت نسخه هایی از فیلم های قدیمیِ قابل رویت در دفترچه خاطراتش کرده است. ریدلی اسکات بسیار قابل احترام و بزرگ است و باید ایستاده برای او دست زد. البته که بیش از 47 سال تجربه در ساخت معروف ترین فیلم های سینما همچون بلید رانر، هانیبال، رابین هود و بسیاری دیگر از این آثار، قطعاً به این پیر باتجربه کمک می کند تا چنین فیلم های ارزشمندی را خلق کند.
فارغ از کارگردانیِ حرفه ایِ ریدلی اسکات، نگاه ما به سمت تیم بازیگری این فیلم جلب می شود. تیمی از بازیگران معروف و کاربلد که از شناخته شده ترینِ آنها می توان به “پدرو پاسکال” و “دنزل واشینگتن” اشاره کرد. شاید خیلی از هواداران گلادیاتور، انتظار حضور دوباره راسل کرو را در قسمت دوم داشتند اما با توجه به اینکه ماکسیموس در انتهای داستان قسمت اولِ گلادیاتور با خنجری آغشته به زهر کشته می شود بهتر بود که شخص دیگری در قسمت دوم به ایفای نقش بپردازد. بنابراین نمی توان از این بابت به اسکات خرده گرفت.
خلاصه داستان گلادیاتور 2000
فیلم زیبای گلادیاتور 2000 درباره فرماندهی درستکار و نیک اندیش به نام ماکسیموس می باشد که در هنر مبارزه از بی همتایان دوره خودش است. این فرمانده قابل اعتمادترین شخصی است که پادشاه پیر روم به نام مارکوس اورلیوس او را همچون فرزندش دوست دارد. پادشاه با اینکه یک فرزند پسر به نام کمودوس، دختری به نام لوسیلا و نوه ای هشت ساله به نام لوسیوس (فرزند لوسیلا) دارد اما از ماکسیموس می خواهد که جانشین او شود.
“بر خلاف امپراطور مارکوس اورلیوس که نه فقط در این فیلم بلکه به گواه تاریخ یک فرمانده درستکار و باشرف بود متاسفانه پسرس کمودوس یک انسان جاه طلب و خوش گذران بوده است. بنابراین نمی توان هدف سازندگان فیلم را خوب جلوه دادن خاندان اورلیوس دانست.”
کمودوس که از چنین چیزی باخبر می شود پدر خود را کشته و قصد دارد ماکسیموس را هم از بین ببرد. بنابراین دستور می دهد که او را به مکانی دور از شهر ببرند و سر به نیست کنند. اما ماکسیموس موفق به فرار می شود و برای نجات خانواده اش، سوار بر اسب با سرعت به سمت خانه اش می تازد. اما متاسفانه زمانی که به خانه اش می رسد چشمش به همسر و پسر کوچکش میفتد که به بدترین شکل ممکن کشته شده و مزرعه اش را هم سوزانده اند. این اتفاق بسیار جانسوز است.
پس از این سکانس بسیار غم انگیز، او پس از دفن کردن جنازه همسر و فرزندش از آنجایی که در زمان فرار زخم عمیقی در شانه اش ایجاد شده بود در بالای قبرشان بیهوش می شود. یک کاروان حاوی تعداد زیادی برده، ماکسیموس را پیدا می کند و او را با همین حال به عنوان برده با خود می برد و در بازار برده فروش ها به یک تاجر پیر می فروشند. کار تاجر آموزش برده ها به عنوان گلادیاتور برای مبارزه در میدان است. از آنجایی که ماکسیموس روزی بزرگترین فرمانده ارتش روم بوده است خیلی زود به حرفه ای ترین گلادیاتور در بین سایر مبارزین تبدیل می شود.
هدف ماکسیموس از مبارزه به عنوان گلادیاتور این است که بتواند به پادشاه خائن یعنی کمودوس برسد و انتقام همسر و فرزندش را از او بگیرد. به هر حال پس از انجام مبارزات بسیار وحشتناک و طاقت فرسا به پادشاه (کمودوس) رسیده و او را از بین می برد. اما از آنجایی که قبل از کشتن او توسط کمودوس و به وسیله یک خنجر آغشته به زهر صدمه دیده بود در نهایت خودش هم از دنیا می رود. ناگفته نماند که در مسیر مبارزه ماکسیموس با کمودوس، خواهر کمودوس که عاشق ماکسیموس است در این راه کمک زیادی به عشق خود می کند.
داستان گفته شده البته فقط یک خلاصه از این فیلم است و نمی تواند حق مطلب را ادا کند. این فیلم دارای سکانس های فوق العاده زیبا از صحنه های نبرد گلادیاتورها، صحنه های عشق و احساس و خیانت و وفاداری دارد. جملات قصار و سکانس های تکان دهنده بسیاری در این فیلم وجود دارد و در کنار موزیک متن به یادماندنی و بسیار زیبا به عنوان یکی از برترین فیلم های تاریخ سینما نام خود را به ثبت رسانده است. پیشنهاد می کنیم قبل از دیدن قسمت دوم قسمت اول را تماشا کنید.
بررسی فیلم گلادیاتور 2 سرنوشت روم در دستان لوسیوس
داستان و بررسی اجمالی:
حالا در سال 2024 قسمت دوم این فیلم منتشر شده و داستان در ادامه قسمت اول و پس از گذشت 20 سال از دوره حکومت کوتاه کمودوس و مرگ او در جریان است. بعد از مرگ ماکسیموس اختلافات سیاسی زیادی رخ داده و قدرت به دست دو امپراطور جوان به نام های کاراکلا و گتا افتاده است. این جفت دوقلو غیرهمسان هیچ صلاحیتی برای حکمرانی به روم را ندارند و به راحتی می توانند بازیچه دست مقامات فاسد بشوند.
رویای مارکوس اورلیوس یعنی رومِ قدرتمندی که در آن عدالت و امنیت برقرار باشد همچنان در ذهن تعداد زیادی از سربازان وفادار به مارکوس اورلیوس و ماکسیموس وجود دارد. سربازان وطن پرستی که حاضر نشدند با سارقان قدرت دست دوستی دهند. آنها به امید آزادی روم، خود را همواره آماده نگه داشته اند. قهرمان اصلی داستان کسی نیست جز فرزند ماکسیموس و لوسیلا که لوسیوس (پائول مِسکال) نام دارد و در شهری به نام نومیدیا در خارج از روم با همسرش زندگی می کند. اما در همان ابتدای فیلم اتفاق دردناکی برای او میفتد و زندگیش زیر و رو می شود.
در ادامه این فیلم شاهد زندگی پر از مشقت لوسیوس خواهید بود که همچون پدرش ماکسیموس یک مبارز حرفه ای و انسانی وفادار و نیک اندیش است. با این حال مثل پدرش سرباز نیست. در واقع روم در شرایط خوبی نیست و به نوه مارکوس اورلیوس شدیداً نیازمند است.
گلادیاتور 2 همانند قسمت اول یک فیلم دیدنی و تماشاگر پسند است و به نسبت قسمت قبل از داستان پیچیده تری برخوردار است. با این وجود فقدان راسل کرو واقعا احساس می شود.
این فیلم شما را به دل حماسه می برد. حماسه ای از روم باستان که پر از اتفاقات تاریخی و فرهنگی است. یکی از اهداف سازندگان فیلم های تاریخی که فرهنگ رومی در آنها نقش تعیین کننده را دارد این است که نوع حکومت پادشاهان و روش های سیاسی آنان برای نگهداشتن قدرت را به بهترین شکل ممکن نشان دهند. گلادیاتور همان فیلمی می باشد که انتظارش را می کشیدیم. چرا که شما را به دل روم می برد و از نزدیک با معضلات سیاسی و نوع حکمرانی حاکمان نالایق آشنا می کند.
ریدلی اسکات هم بنا به تجربه قبلی کاملا به موضوع روم مخصوصاً روم در دوره اورلیوس ها و سزارها مسلط است. با این حال این مسئله مهم است که چگونه این موضوعات پیاده سازی شوند. بازی برای هر شخصیتی که بخواهد در فیلم بزرگی مثل گلادیاتور ایفای نقش کند سخت خواهد بود. با این حال پائول مسکال از پس این کار برآمده است.
دنزل واشینگتن یکی از تاثیرگذارترین شخصیت های گلادیاتور 2 می باشد.
شخصیت ماکرینوس (دنزل واشینگتن) که در این فیلم نقش منفی را برعهده دارد هم یکی از نقش های پررنگ و کلیدی در موفقیت این اثر است. او تاجری زیرک و سیاستمداری موذی است که به وقتش می تواند مثل افعی طعمه را ببلعد.
در واقع دنزل واشینگتن اینبار با چهره ای جدید و نقشی متفاوت در این فیلم ظاهر شده است. او همیشه در نقش های مثبتِ خود عالی ظاهر شده است و حالا حدودش را به طور کامل در قالبی منفی و نفرت انگیز رعایت کرده است.
ماکرینوس به حدی جاه طلب و شرور است که تماشاگر را عصبی می کند. البته نقاب او در اوایل فیلم برداشته نمی شود. اما نیمه دوم فیلم چهره واقعی و رنگ عوض کردنش فارغ از حس نفرتی که منتقل می کند باعث هیجان دو چندان نیمه دوم فیلم خواهد شد. به طور کلی شخصیت بسیار تاثیرگذاری در زیبایی گلادیاتور 2 دارد.
با اینکه پدرو پاسکال یکی از سرشناس ترین بازیگران در گلادیاتور 2 است اما حضور کوتاهی در فیلم دارد.
یکی از کمرنگ ترین نقش ها متعلق به مارکوس آکاسیوس (پدرو پاسکال) است. در حقیقت او تنها در 2 سکانس به طور جدی تاثیر خود را نسبت به نقشش در فیلم گذاشته است. یعنی در ابتدای فیلم و اواخر آن که البته نمی توان بازی احساسی و حرفه ای این بازیگر محبوب را انکار کرد.
اسکات به درستی فهمیده است که برای سکانس های حساس فیلم، مخصوصا در سکانس های پر تنش چه کسی را برای خلق حماسه معرفی کند. پدرو پاسکال هم با فضای حماسی و دنیای اسطوره ای در سریال بازی تاج و تخت کاملا آشنا بوده و به درستی می داند در هر موقعیتی چه کاری را باید انجام دهد. حتی در میمیک صورتش هم می توان به کار بردن فنون تکنیکی را به زیبایی را مشاهده کرد.
استفاده از بازیگران قسمت اول نوستالژی را به حداکثر رسانده است
حضور دوباره کانی نیلسن در نقش لوسیلا و درک جیکوبی در نقش سناتور گراکوس باعث قوی تر شدن اصالت و پایبندی به ریشه های گلادیاتور شده است. هر دو شخصیت حالا جا افتاده تر و مسن تر شده اند و این چیزی است که در چهره آنها موج می زند. مخصوصا در چهره سناتور که همچنان در سنا و در گروه مخالفین دو پادشاه است. او همچنان سودای جمهوری روم را در سر می پروراند و به دنبال بهانه ای برای سلب قدرت از پادشاهان عیاش روم است.
گتا (جوزف کویین) و کاراکلا (فرد هچینگر) به عنوان حاکمان بی تدبیر و خوش گذران در این فیلم ایفای نقش می کنند. این دو بازیگر جوان که سابقه حضور در فیلم ها و سریال های نسبتا زیادی را دارند نه فقط خوب بلکه عالی عمل کرده اند. در عملکرد آنها نوعی هیجان، بی تجربگی و البته هیولا بودن موج می زند. هیولاهای جوانی که همچون خمیر، به دست زیردستان فاسد شکل می گیرند و فقط به فکر خوش گذرانی و سرگرم کردن خود و اطرافیانشان هستند.
جذابیت در چهره و بازیگری کویین و هچینگر در نقش امپراطورهای جوان و پائول مسکال در نقش قهرمان فیلم یعنی لوسیوس موج می زند. مخصوصاً کویین و هیچینگر که انگاری ساخته شده اند که امپراطورهای عیاش رومی باشند. می خواهم بگویم تیم گریم به بهترین شکل ممکن چهره های خبیثی برای این دو شخصیت طراحی کرده است. بطوری که هر صفت بدی درباره آنها می تواند وجود داشته باشد.
این فیلم گلادیاتور 2 است نه انیمیشن تارزان
یکی از چیزهایی که مرا در رابطه با چنین فیلم بزرگی آزار داد استفاده از میمون های آدمخوار (بابون ها) و کوسه های وحشی بود که گلادیاتورها به عنوان چالش مرگ به استقبال آنها می رفتند. من واقعا از اسکات انتظار رونمایی از چنین حیواناتی با طرح گرافیکی و نگاتیوهای ضعیفی را نداشتم. اصلا چه دلیلی داشت که از چنین حیواناتی استفاده کند. از آنجایی که این یک اثر CGI است و فرصت کافی برای طراحی سینمایی آنها وجود داشته است، تیم طراحی باید بیشتر از اینها بر روی فیزیک این موجودات و مخصوصاً میمون ها کار می کرد. این گلادیاتور 2 است نه انیمیشن تارزان.
گلادیاتور 2 یک ملودرام تاریخی است که شخصیت پردازی در آن قابل ملاحظه صورت گرفته است. احساسات و عواطف پر رنگ بین مادر و فرزند و فداکاری در راه عشق با تلفیقی از حماسه و سیاست باعث رضایت گروه های مختلفی از بینندگان با علایق مختلف سینمایی شده است. شاید اگر از همان موزیک دلنشین قسمت اول در این فیلم یا حداقل در برخی از قسمت های احساسی آن استفاده می شد رنگ و بوی بهتری به گلادیاتور 2 می داد. با این وجود موزیک زیبای “هری گرگسون ویلیامز” در حد و اندازه نام فیلم نواخته شده است.
با احترام به پائول مسکال باید بگویم با اینکه این بازیگر نقش خود را جسورانه و خشن ایفا کرده است اما باز هم نتوانسته است که در جای پای راسل کرو پاهای خود را قرار دهد. اقتدار و جسارتی که در چهره ماکسیموس بود را نمی توان در چهره لوسیوس پیدا کرد. لوسیوس با وجود خشم غیرقابل کنترلی که نسبت به دشمنان خود دارد اما ابهت و خشم درونی ماکسیموس بدون نشانه های ظاهری در برابر دشمنانش قابل احساس تر بود.
اینطور بگویم که اگر کسی قسمت اول را ندیده باشد شاید به این فیلم امتیاز 8 از 10 را بدهد اما اگر بعد از آن قسمت اول را مشاهده کند به احتمال از امتیاز 8 باز هم کم کند. یعنی اینکه فیلم زیباست اما نه در حد قسمت اول. به هر حال این فیلم ادامه ایست از اثری که سازنده اش خودِ ریدلی اسکات است. با اینکه در فرنچایزهای زیادی مشاهده شده است که همیشه قسمت اول به عنوان یک پیروزی و قسمت های بعد به عنوان شکست نام خود را ثبت کرده اند اما این فرنچایز اینگونه نیست و پیروزی برای هر دو قسمت برازنده است.
در برخی از بخش های این فیلم تلاش کارگردان برای یادآوری قسمت اول قابل تحسین است. تلاشی که با ایجاد فلش بک هایی کوتاه نه تنها برای مخاطبین گلادیاتور یادآور قسمت قبل است بلکه در جهت پرداختِ بیشتر به شخصیت ها بسیار مطلوب واقع شده است. این پرداخت ها با فلش بک های تصویری و نشان دادن تکه هایی کوتاه از گذشته و همچنین بصورت گفتاری و دیالوگ محور صورت می گیرد و حس آشنایی و نزدیکی با فرنچایز را بیشتر می کند.
در این میان، چیزی که به وضوح مشهود است استفاده از مضامین مذهبی و آیینی است که به نوعی وجه مشترک هر دو قسمت محسوب می شود. البته که وقتی نام روم به وسط می آید همواره مسیحیت و دنیای گلادیاتورها اولین چیزهاییست که به ذهن بیننده می رسد. البته ریدلی اسکات در باب اسطوره پروری شخصیت های تاریخی هم چیزی کم نگذاشته است.
اما باید پذیرفت که یکی از کم اغراق ترین آثار سینمایی درباره قهرمان پروری است. صحنه های نبرد واقع گرایانه و بی اغراق است و چیز ماورائی وجود ندارد. البته با چشم پوشی از تیرهایی که روانه لوسیوس و مارکوس آکاسیوس می شود که در میدان نبرد گلادیاتورها یا بهتر است بگوییم کشتارگاه کلوسیوم خواهید دید که چطور از بغل گوش لوسیوس عبور می کند.
کمدی در این فیلم کمرنگ است و دیالوگ ها بیش تر از هر موضوع دیگری مفهومی و فلسفی هستند. مفاهیمی از خیانت و کثافتی که در سیاست وجود دارد و نقش قدرت های سیاسی که می توانند زندگی مردم یک شهر و کشور راه تباه کنند. در حقیقت فساد بطوری در لایه های ابتداییِ قدرت، بالاست که هر کسی که کمی دارای قدرت و نفوذ باشد می تواند به درون سیستم برده داری روم نفوذ کند. کَما اینکه می بینیم که چطور ماکرینوس از همین طریق به قدرت می رسد. در حقیقت به راحت ترین شکل ممکن این کار را انجام می دهد. با کمی چاپلوسی برای امپراطوران جوان.
این فیلم از بعد تاریخی هم صداقت قابل توجهی دارد. از نمایش چهره مارکوس اورلیوس که جایگاه ویژه ای در تاریخ رم باستان دارد و مجسمه ی او در قسمتی از فیلم که شباهت زیادی به عکس نقاشی شده ی او دارد نشان داده می شود و جالب است که چهره نوه اش لوسیوس شباهت زیادی به مجسمه دارد. نمی دانیم مشورت کردن اسکات با مورخان روم می تواند این مهم را اثبات کند که روزی کوسه ها در کلوسیوم شنا می کردند یا اینکه کرگدن های غول آسا به میدان نبرد می آمدند؟
احتمالا مدارک انباشته شده ی زیادی درباره آن برهه از تاریخ نزد مورخان و البته اسکات است. مدارکی که طبق گفته اسکات نشان می دهد که بسیاری از داستان های این فیلم روزی در دل تاریخ خاک می خوردند و اسکات دوباره آنها را غبار روبی کرده و به آنها با جادوی سینما جان تازه ای داده است.
جمع بندی
ساختار گلادیاتور 2 تا حد زیادی یادآور قسمت اول این مجموعه است. در این فیلم ریدلی اسکات تمام تلاش خود را برای دور نشدن از ریشه های گلادیاتور انجام داده و با قرار دادن شخصیت های بسیار جذاب مثل پدرو پاسکال در نقش فرماندهی شجاع و یکی از پر سر و صداترین بازیگران سینما یعنی دنزل واشینگتن به عنوان یک دلال بی رحم و قدرت طلب از غیر هوادارانش هم دعوت به دیدن این فیلم کرده است.
در نهایت باید گفت با این که گلادیاتور 2 داستان پیچیده ای ندارد اما این فیلم از لحاظ داستانی نسبت به قسمت اول پر بارتر است و جزئیات بیشتری دارد. خط داستانی زیباست و سکانس ها و دیالوگ ها تماشاگر پسند و جنجالیست. اگر به دنبال یک موسیقی فوق العاده همچون قسمت اول هستید رضایت شما جلب نخواهد شد. با این وجود موسیقی متن و صداگذاری بسیار خوبی دارد.
تیم بازیگری فوق العاده عمل کرده است و جلوه های ویژه به غیر یکی دو صحنه قابل قبول است. محیط و اتمسفر فیلم شما را در معرکه گلادیاتورها در روم باستان قرار داده و حس حماسی فوق العاده ای را به شما منتقل خواهد کرد. در نهایت این فیلم یکی از زیباترین آثار ساخته شده در سال 2024 می باشد که از جانب مخاطبین و منتقدین مورد تحسین قرار گرفته است. در این قسمت با بررسی فیلم گلادیاتور 2 سرنوشت روم در دستان لوسیوس در خدمت شما بودیم. سپاس از همراهیتان با دیجیالیک.