بررسی بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ (indiana jones and the great circle)

دکتر جونز اینبار با شلاق منحصر به فردش در راه رسیدن به مرموزترین گنج دنیا وارد سفری پرمخاطره و طولانی می شود. قرار است با بهترین و گرافیکی ترین نسخه از سری بازی های ایندیانا جونز آشنا شویم. این بازی در سال 2024 منتشر شد و حرف های زیادی در زمینه ویژگی های فنی و داستانی برای گفتن دارد. در این قسمت از دیجیالیک به بررسی بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ (indiana jones and the great circle) می پردازیم.

از آنجا که بلک آپس 6 به نوعی نیاز من به تجربه یک شوتر اول شخص را بیشتر از حدی که انتظار داشتم بر طرف کرده بود حالا احتیاج به تجربه یک بازی ماجراجویی را شدیداً در خود حس می کردم. به همین دلیل از تفنگ محور نبودن ایندیانا جونز و دایره بزرگ ناراحت نشدم. راستش در این بازی بیشتر به دنبال فهمیدن داستان و همراهی با ایندیانا جونز در سفر به ناشناخته ها بودم و انتظار زیادی نداشتم.

اما از همان ابتدای بازی با دیدن تصاویر خیره کننده و گیم پلی بازی فهمیدم که گروه سازنده این اثر به همه جنبه های فنی بازی با جدیت تمام پرداخته اند. این اکشن تک نفره روایی به طرز عجیبی پایبند و متعهد به ویژگی های اصیل عناوین اول شخص است. البته به استثنای ری اکشن ها و عملیاتی همچون تاب خوردن و کوهنوردی که در این مواقع دوربین ناچار به تغییر زاویه دید متفاوت می شود. با این اوصاف بهتر است به سراغ اصل مطلب برویم.

سال های سال است که اکثر گیمرها و سینما دوستان با ایندیانا جونز و ماجراجویی های کم نظیرش آشنا هستند. شخصیتی جذاب که متخصص پیدا کردن گنجینه ها و شناخت آثار باستانی در همه جای جهان است. در حقیقت شخصیت او را می توان با لارا کرافت مقایسه کرد.

هر چند که این دو شخصیت از تعداد زیادی جهات قابل مقایسه نیستند اما آرمان و اهداف آنها در یک جهت است، یعنی کاوش دنیا و یافتن چیزهایی که برای اکثر انسان ها تقریباً دست نیافتنی و شدیدا خطرناک است. ضمن اینکه فضای بازی های تامب رایدر و ایندیانا جونز بسیار مشابه است. البته آنچارتد هم با وجود ناتان دِریک و از لحاظ محتوای کلی از این شباهت ها مستثنی نیست.

وقتی به گذشته بازی های ویدیویی نگاه می کنیم می بینیم که از لحاظ تاریخی به طور معمول بازی هایی که روندِ داستانی آنها از فیلم نشئت گرفته اند کمتر موفق به جلب رضایت مخاطبینشان شده اند. با این حال ایندیانا جونز و دایره بزرگ جاه طلبی زیادی را در خود دارد و با افتخار به یک عنوان AAA با بودجه مختص این عناوین تکیه زده است. مشخصاً توسعه دهندگان، فقط بر روی هوادارانشان حساب نکرده و توان خود را برای جلب رضایت همگانی گیمرها به کار برده اند. اما آیا ایندیانا جونز به حدی جذابیت دارد که سازندگان را به مقصود برساند؟

ایندیانا جونز که به دکتر جونز یا ایندی هم او را می شناسیم در این قسمت با عنوان indiana jones and the great circle reviews بر خلاف همیشه خود را در میان واقع گرایانه ترین بازی های سال جای داده است. در واقع این بازی نه تنها دارای گرافیک و تصاویر بصری خیره کننده می باشد بلکه با دارا بودن کاتسین های متعدد و داستان درگیر کننده درست مثل یک فیلم از سری آثار سینمایی این مجموعه ساخته شده است. زاویه دید بازی هم نقش موثری در این قضیه دارد. می توان گفت این به یادماندنی ترین ماجراجویی ایندی در بین سه گانه اصلی در مجموعه فیلم های اوست.

ایندی در اینجا یک ترکیب فیزیکی و شخصیتی از ابرقهرمان باستان شناسی و انسانی دیگر است. شخصتی که با اعتماد بنفس و گاهی حماقت های دیوانه وار و البته شانس خوب، خطر از بیخ گوش او رد می شود. اعتماد به نفس او گاهی باعث مخالفت های احمقانه و شوخی هایی می شود که دردسرهای عظیمی را برایش رقم می زند. در ادامه او معماهای باستانی را با انبوهی از اطلاعات تخصصیِ تاریخی حل کرده و حتی زبان های مدفون در دل تمدن های قدیم را با توانایی شگفت انگیز خود رمزگشایی می کند.

«شاید چیزی که می گوییم عجیب باشد اما حقیقتاً بهتر بود که سناریو و داستان این بازی را به قسمت جدیدی از فیلم های مجموعه تبدیل کنند. چرا که بهترین بخش های بازی به جای اینکه در دل پیشروی ها و گیم پلی باشد در همین کاتسین ها دیده می شوند که این مسئله برای برخی از گیمرها می تواند کمی ناامید کننده باشد . اما برای کسانی که عاشق داستان و دیدن انیمیشن های بازی های ویدیویی هستند این یک خبر فوق العاده است»

با این حال این به معنی ضعیف بودن بخش های دیگر نیست. در واقع MachineGames برای اولین بار از همه ظرفیت هایش استفاده کرده و برای انتشار ایندیانا جونز و دایره بزرگ به توانایی توسعه دهنده بازی (Bethesda Software) اعتماد کرده است. این بازی یک عنوان اکشن مخفیانه متواضع است که از آثار کلاسیکی همچون Theif و Dishonored الهام گرفته است و به بهترین شکل ممکن به درون مخاطب نفوذ می کند. البته که از عرضه کننده عناوینی همچون Fallout و Wolfenstein یا The Evil Within انتظار انتشار یک شاهکار دیگر را از قبل داشتیم.

ایندیانا جونز و دایره بزرگ را از لحاظ روایت می توان میراث دار داستانِ فیلم های مجموعه دانست. چرا که رخدادهای این بازی در میان دو اثر محبوبِ مهاجمان صندوقچه گمشده (Raiders of The Lost Ark) و آخرین جنگ صلیبی (The Last Crusade) اتفاق میفتد و حتی می توان آن را جانشین معنوی مهاجمان معبد عذاب (Raiders and Temple of Doom) دانست و این هم دلیلی دیگر برای علاقه مندان فیلم های مجموعه به جهت تجربه این بازی خواهد بود.

بازی دارای روایت فراگیریست که عمدتا مزین به کاتسین های جذاب و هیجان انگیز است که به نوعی می توان آن ها را پاداشی برای پیشروی های بازیکن دانست. کمپینگ، دیوانه کننده است و دارای سطح بالایی از اکشن و ارجاعاتِ گاه و بیگاه به فیلم های ایندی می باشد که برخی صحنه ها حتی برای هواداران معمولی این مجموعه آشنا به نظر خواهد آمد.

بررسی بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ (indiana jones and the great circle)

داستان

داستان بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ با گم شدن یا بهتر است بگویم سرقتِ یک یادگار باستانی از آرشیو دانشگاهی دکتر جونز آغاز می شود. این اتفاق شروعی برای جستجو و ماجراجویی ایندی برای یافتن وسیله دزدیده شده و کشف داستان پشت آن می شود. بنابراین او را به سراسر جهان می کشاند. تلاش برای بازپس گیری و حفظ آثار باستانی، باعث ورود ایندی به دنیایی پر از خطر می شود و طولی نمی کشد که او خود را در تعقیب قطعات گمشده دایره بزرگ می بیند.

در واقع بررسی این دزدی، ایندی را به یک سفر یا تور جهانی که در امتداد مکان های وابسته به دایره بزرگ قرار گرفته اند جذب می کند. حلقه ای از مکان هایی که باستان شناسیِ ایندی در آنها می تواند او را به هدفش که کشف قدرتی اسرارآمیز است برساند. این شایعات رفته رفته نظر برخی از افراد شرور را به خود جلب کرده و پای نیروهای نازی را به این قضیه باز می کند. دست یافتن این افراد به این قدرت بزرگ می تواند تهدیدی برای احتمال تغییر در روند یک جنگ جهانی قریب الوقوع باشد.

ایندی بعد از ترک کالج مارشال به واتیکان می رود و در آنجا با شخصی به نام جینا لومباری دیدار می کند که سهم قابل توجهی در اتفاقات بازی دارد. واتیکان اولین مرحله قابل کاووش و ماجراجویی است که دارای انبوهی از عناصر تاریخی و آثار باستانی مخفی و مقبره هایی است که ایندی به کشف آنها اهمیت زیادی می دهد. دکتر جونز در این مسیر با یک فرمانده حیله گر و خطرناک نازی به نام امریک ووس برخورد می کند که در بسیاری از مکان ها حضور او باعث دردسرهای زیادی برای ایندی و جینا لومباردی می شود.

«من در کودکی همیشه دوست داشتم کایوت، رودنانر (کارتون میگ میگ) را به دام بیندازد و از بین ببرد. این چیزی بود که باعث می شد ساعات طولانی به تعقیب و گریز این دو شخصیت کارتونی نگاه کنم. به همین صورت، یکی از چیزهایی که انگیزه زیادی برای ادامه دادن داستان دایره بزرگ به من می داد نابود کردن یک نازی سرکش لعنتی بود که دردسرهای زیادی را برای ایندی می تراشید و البته ایندی هم کم نمی آورد و همواره نقشه های شوم او را خنثی می کند»

این شاخه کوچکی از لمس روایی داستان است و تماشا کردن تصاویر بصری با گرافیک تماشایی، موزیک دلنشین و شکوه تجربه حاصل از یافتن آثار باستانی و دیدن تکه های گمشده از تمدن های کهن باعث تولید خلق محتوای خیره کننده ای شده که ایندیانا جونز و دایره بزرگ را قابل ستایش و به یک اثر هنری تبدیل کرده است.

طرح کلی داستان جامع است و در ساختار آن ایراد مورد توجهی دیده نمی شود اما زمانی که بازی در نوعی از عرفان شبه مذهبی فرو می رود کمی آشفته می شود و مشخص است که بازی، داستان خود را خیلی جدی نمی گیرد. این به گونه ایست که بازیکن می بیند که هر چیزی که به آن دلبسته است می تواند از بین برود و این ناراحت کننده است. با این حال به دلایل مثبت دیگری که موجود است بازیکن سعی در محافظت از سرمایه های خود که شامل عناصر و امتیازهاست می کند.

محیط

در میان کاتسین های بازی که همچون مبنایی برای یک سریال اپیزودیک با مضمون ایندیاناجونز هستند یک گیم پلی تعاملیِ واقع گرایانه هم نقش کلیدی ایفا می کند و سه نقشه با اندازه مناسب را در مسیرتان قرار خواهد داد. یکی از این نقشه ها دارای محیطی شهری و دیگری بیابانی است. همچنین نقشه ای دیگر که دارای مکان هایی باتلاقی و پر از آب است ایندی را حسابی به چالش خواهند کشید.

این در حالیست که با این قهرمان، دست بازی برای حضور آزادنه در هر بخشی از نقشه ها دارید. بر روی این نقشه ها به سمت نقاط مورد نیاز هدایت می شوید و خیلی از مواقع کاری که می کنید این است که بدون هدایت، مواد و عناصری همچون زیورآلات پر زرق و برق یا ورودی مخفی و چیزهای مورد نیاز دیگر را پیدا می کنید. مثلا در یکی از همین نقاط پس از گذشت بیشتر از بیست دقیقه کاوش، شریکتان جینا را پیدا خواهید کرد که کنار نقطه هدفی که به دنبالش بودید ایستاده است.

نقشه معمولا مقیاس قابل توجهی از محیط و مکان مورد نظر را به شما نشان می دهد اما اغلب نتیجه، مقیاس بیشتری به نسبت آنچه انتظار دارید می شود. گاهی به غارهای عظیم زیرزمینی و گاهی وارد سازه های بزرگ چند طبقه می شوید و آنجاست که متوجه خواهید شد که نقشه فقط یک نمای ظاهری از محیط است. با قرار گرفتن در دالان های پر پیچ و خم یا بالا رفتن از پشت بام یا حتی سینه خیز رفتن در یک اردوگاه متوجه تنوع محیط و عناصر بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ خواهید شد.

عناصری که نه تنها برای گیمر شکوهمند هستند بلکه خود دکتر جونز هم به عکسبرداری از آنها علاقه مند می شود. در نیمه اول بازی، ایندی با دریافت یک دوربین عکاسی به ماجراجویی خود، رنگ تازه ای می بخشد و این دوربین باعث تعامل بیشتر او با دنیای دایره بزرگ می شود. شاید در ابتدا این یک چالش نباشد اما در ادامه خواهید دید که دوربین عکاسی یکی از کاربردی ترین لوازم در این دنیا به حساب می آید و در حقیقت عکسبرداری را می توان ساده ترین راه برای حصول امتیاز قابل استفاده در ماجراجویی و ارتقای برخی عناصر دانست.

دوربین به صورت یک نماد کوچک در گوشه صفحه به شما هشدار می دهد و از این طریق فرصت های تازه ای برای عکسبرداری را در اختیارتان قرار می دهد. بدین وسیله می توانید زمینه معماها و قفل بخش های مهمی از داستان را باز کنید. با اینکه ایندی به این شکل شبیه یک توریست می شود تا یک قهرمان باستان شناس، اما این کار برای لذت بردن از محیط و معماری بازی بسیار ارزشمند است.

گیم پلی

گیم پلی ایندیانا جونز و دایره بزرگ تقریبا تعدادی از ویژگی سبک های مختلف را به ارث برده است. این بازی یک عنوان اکشن ماجراجویی اول شخص است و تیراندازی، ضربه با سلاح سرد، مخفی کاری، گاهی ترس و هیجان و برخی دیگر از ویژگی ها را در یک محیط نیمه جهان باز و غیر خطی ارائه می دهد. جهانی که برای رسیدن به هدف، راه های مختلفی را پیش رویتان قرار می دهد و آزاد هستید به هر صورتی که می خواهید خود را به اهداف مورد نظرتان برسانید.

شما می توانید با مخفی کاری یا به صورت نبرد مستقیم با اشرار، پیشروی کنید. کلاه مخصوص دکتر جونز را بر سر گذاشته و در حالی که بالای سر دشمن قرار گرفته اید یک ضربه شلاقی مهلک به سر او وارد کنید. ضمن اینکه از همین شلاق می توانید به عنوان وسیله ای برای عبور از مکان های گوناگون و گرفتن برخی عناصرِ فاصله دار استفاده کنید. این بازی در عین اینکه اول شخص است در برخی از شکل های گیم پلی مثل بالا رفتن از سکوها و دیوارها و هنگام چرخیدن روی شکاف ها به نمای سوم شخص تغییر حالت می دهد.

با اینکه گشت و گذار در محیط آزادانه است اما متاسفانه با هر بار انجام دادنِ این کار متوجه حضور مزاحمینِ نازی و یا فاشیست خواهید شد که کاوش راحت شما را به یک چالش خطرناک تبدیل می کنند. حتی اگر لباس مبدل هم به تن کنید باز هم خواهید دید که برخی از افراد شما می توانند شما را شناسایی کنند. این مسئله در اوایل بازی کمی مبهم به نظر می آید اما در ادامه راه مقابله با این مشکل را پیدا می کنید.

هنگامی که ناخواسته نظر دشمنان را به خودتان جلب می کنید بهترین کار این است که فورا فرار کرده و در جایی پنهان شوید. بیشتر اوقات اگر این کار را درست انجام دهید ناتوانی آنها در پیدا کردنتان آرامش موقتی خاصی به شما می دهد. مثلا سریعاً بدوید و اندکی بعد در یک کوچه تاریک پنهان شوید تا دشمنان ردتان را گم کنند. در واقع من همیشه سعی می کنم که پنهان بمانم تا کمتر درگیر چنین چالش هایی شوم.

بنابراین شما هم بهتر است که در زمان پرسه زدن نگهبانان پنهان بمانید و برای رفتن آنها صبوری به خرج دهید. به محض حرکت کردن آنها از یک مکان جدید و امن، خود را به نقطه بعدی برسانید. بیشتر اوقات این بهترین نوع پیشروی می تواند باشد. از این طریق می توانید در سکوت کامل دشمنان را از سر راهتان بردارید آن هم به گونه ای خنده دار که شامل هول دادن آنها از روی سطوح می باشد که هر بار تجربه کردن این کار بسیار لذت بخش است و برایتان خاطره می شود.

اما گاهی چند دشمن شما را می بینند و دیگر راهی برای پنهان شدن نمی ماند. در این زمان باید نبردهای رو در رو به صورت اول شخص را آغاز کرده و مثل یک بوکسور به دشمن مشت بزنید و جاخالی بدهید یا وسیله ای را پرتاب کنید و هر کاری که در آن مهارت بیشتری دارید انجام دهید.

«دفعه اول که یک میله را بر ملاج یک نگهبان فرود می آورید واقعا خنده دار است اما بعدا تکراری می شود»

با عبور از مکان های قابل کاووش اغلب با چالش های به ظاهر بی پایان از نوع اختیاری روبرو می شوید که باید در آنها کار میدانی کرده و اسرار را کشف کنید. این کارها را از روی مجله ای قابل بروزرسانی مشاهده خواهید کرد. راستش این موارد جذابیت کمتری نسبت به طرح اصلی دارند و این طور که پیداست سازندگان توجه و انرژی بیشتر خود را صرف مراحلی کرده اند که اصل داستان را به تصویر می کشند.

یکی از مورد علاقه ترین لحظات من در این بازی هنگامی بود که نگران فکر و تصمیم گیری درباره چگونه عبور کردن از دشمنان نبودم. تنها قسمت هایی که چنین حسی داشتم هنگام کاووش در خرابه های بزرگ زیرزمینی بود. وقتی که بازی را در چنین جاهایی پیمایش می کردم با نگاه کردن به اطراف، چگونگی رسیدن به هدف بعدی را متوجه می شدم که البته نیاز به شرایط ویژه ای داشت. این مسئله خاطره آنچارتد را برایم زنده می کرد که مقداری از ساختار آن در گیم پلی ایندیاناجونز و دایره بزرگ قابل لمس است.

در این بازی گیم پلی و داستان به شدت در هم آمیخته است. مثلا وقتی به ماشین آلات سنگی باستانی می رسید و نیاز است طی پازل های اجباری نتیجه ای مطلوب را دریافت کنید می توانید برای تکان دادن چرخ دنده های غول پیکر وسیله باستانی خاصی را درون جای مناسبش قرار دهید و با چند تکه آینه به برخی نمادهای مورد نظر نور بتابانید تا چرخ دنده های سنگی شروع به چرخش کنند. آیا این برایتان آشنا به نظر می آید؟ اگر از طرفداران لارا کرافت باشید قطعاً این یک حرکت کاوشگرانه ی آشنا برای شما خواهد بود.

بازی از تراکم محتوای چشمگیری برخوردار است و شامل سطوح اصلی و اختیاری زیادی می باشد که ساعت های زیادی شما را سرگرم می کند. با این حال آنچه که الزاماً نیاز است تکمیل مراحل روایی است که شما را به حل معماهای اختیاری دعوت می کنند. در سریع ترین حالت ممکن چیزی در حدود 19 تا 20 ساعت زمان لازم است تا بتوانید مراحل اصلی را با کاوش های میدانی آن به پایان برسانید. اما مشخصا حدود 50 ساعت زمان لازم است تا بتوانید کل محتوای اصلی و جانبی را تکمیل کرده و به همه کلکسیون ها و دستاوردها دست پیدا کنید.

به طور کلی در این بازی همیشه یک نیروی محرکه قوی در درونتان به شما کمک خواهد کرد که پس از تکمیل یک مرحله و استراحتی کوتاه به سمت دنیای پیچیده و شگفت انگیز آن سریعتر و با انگیزه بیشتر از قبل گام برداشته و به سمت کشف یک راز و معما یا حتی دیدن یک کاتسین کشیده شوید. امیدواریم که در آینده شاهد قسمت های بعدی ایندیاجونز و با چنین معماری عملکردی در گیم پلی باشیم.

گرافیک

گرافیک بازی ایندیاناجونز و دایره بزرگ خیره کننده است و نمی توان شکایت محسوسی از آن داشت. حتی اینطور که پیداست سازندگان تلاش کرده اند که با اعمال تنظیمات گرافیکی پیش فرض، این بازی را همانند فیلمی کنند که در دستان گیمر، داستان آن پیش می رود. با این حال بهتر است که برای دیدن چنین نتیجه ای به تنظیمات پیشفرض گرافیکی بازی دست نزنید.

چیزی که در این باره از سوی هواداران به عنوان یک نکته منفی تلقی می شود الزام گیمر به داشتن قطعات سخت افزاری جدید و بسیار قوی از جانب بازی است. مثلا برای مشاهده نتیجه ایده آل، نیاز گرافیکی بازی به دارا بودن پردازنده های ویدیویی نسل جدید که دارای نوعی از فناوری شتابِ ردیابی پرتو در زمان واقعی هستند واقعاً دور از توقع ما بود. این مسئله باعث شده است که حداقل بر روی پی سی در کمترین حالت نیاز به یک کارت گرافیک RTX 2060 به بالا و حافظه 32 و دست کم 16 گیگابایت شدیداً احساس شود.

البته می توان علت این درخواست های سخت افزاری را به وضوح در زمانی که زیر نور آفتاب و درون جنگل راه می روید درک کرد. به جرئت می گویم یکی از زیباترین طراحی های گرافیکیِ جنگلی در بازی های اخیر در درختان و شاخ و برگ های بزرگشان در این بازی خلاصه شده است.

این زیبایی ها زمانی خود را در بهترین حالت نشان می دهند که از یکی از 6 پیشنهاد بِتسدا برای کسانی که می خواهند نهایت قدرت گرافیکی نور و سایه را با اعمال تنظیمات ری تریسنگ داشته باشند استفاده شود. در نتیجه سیستم قوی تر برابر است با خروجیِ به مراتب واقع گرایانه تر که در آخر می توانید در حالت 4k با نرخ بروزرسانی 60 و 30 فریم بر ثانیه آن را تجربه کنید. بعد از آن متوجه خواهید شد که بازی دارای تصاویر بصری با مقیاسِ کیفیت نامحدود است.

بافت عناصر محیطی و فیزیک شخصیت ها دارای لایه بندی است و این باعث می شود عناصر بیرونی در دور و نزدیک به صورت برجسته تر و طبیعی تر رندر شوند. این ویژگی باعث متعادل تر شدن عملکرد گرافیک کلی شده است. به طور ویژه ای بازیکنان در داستان بازی با چنین تصاویری درست همانند مجموعه فیلم های ایندیانا جونز غوطه ور خواهند شد و متعهد بودن بازی به این آثار را کاملا درک خواهند کرد.

موزیک و صدا

صدا پیشگی ایندیانا جونز را تروی بیکر (Troy Baker) بر عهده گرفته و با صداپیشگی عالی خود، عمق زیادی به شخصیت ایندی داده است. در حدی که حس نزدیکی و همزادپنداری با شخصیت ایندی را به طور ویژه ای افزایش داده است. در واقع باید گفت که یکی دیگر از عوامل موفقیتِ بازی به لطف تروی بیکر به وقوع پیوسته است.

البته که موسیقی هم نقش پر رنگی را در این زمینه ایفا کرده است. موزیکی که بیشتر، نمونه آن را در فیلم های سینمایی تجربه کرده ایم. استفاد از شیپورها با طنین واقعی به گونه ای تکان دهنده باعث ایجاد رشته هایی پرتنش و هیجانی شده است. این اصوات به طور کامل با در هم آمیختگی اکشن خیره کننده، مخاطب را محو تماشای نقطه به نقطه تصویر می کند.

جمع بندی

به طور کلی شما در این بازی با ماجراجویی سینمایی قرار است یکی از بزرگترین و قدرتمندترین اسرار تاریخ را به همراه ایندیانا جونز دنبال کنید. در این مسیر ایندی تنها کسی است که می تواند با تعداد قابل توجهی از نیروهای شوم که می خواهند به این نیروی باستانی دست پیدا کنند مقابله کنید. قدرت باستانی که متصل به دایره بزرگ است راز بسیار مخوفی دارد و دارای جستجوگرانی در سرتاسر کره زمین است و شما در این سفر تک نفره و با نمای اول شخص به همراه شلاق و انواع سلاح به طور مخفیانه یا رو در رو با دشمنان مبارزه خواهید کرد.

پس اگر می خواهید آغازگر یک ماجراجویی پر هیجان و دارای انبوهی از اکتشاف ها، مبارزات و پازل های سخت و آسان باشید. کلاه ایندی را بر سر بگذارید و به جاهای مختلف دنیا سفر کنید. از اینکه در این مطلب با بررسی بازی ایندیانا جونز و دایره بزرگ (indiana jones and the great circle reviews) همراهمان بودید سپاسگذاریم. دیجیالیک.